پارت (۱۶) دخترک عاشق و مافیای خشن
از زبان ا.ت
دخترا بهم گفتن ک
& ا.ت تو باید جلو شوهرای ما با بیکینی بری تو استخر
+نه من عمرا اگه این کارو کنم کوک قبل از عروسی حاملم میکنه
& نه تو نگران نباش فقط هرکاری ک میگیم و انجام بده
+ باش *نگران
دخترا من و بردن تو اتاق و ی بیکینی بهم بهم دادن پوشیدمش و بعد موهامم واسم گوجه ای بستن کوک حواسش نبود داشت با نامجون حرف میزد تهیونگ هم تو استخر بود ک یهو دخترا من و هول دادن تو استخر متاسفانه من شنا بلد نبودم داشتم همینجور تو استخر دست و پا میزدم ک فقط یجوری خودم و از دست آب نجات بدم ک یهو ی دستی رو زیر رونم احساس کردم تهیونگ من و بغل کرد ک از استخر نجاتم بدم جوری بغلم کرده بود ک سینم دقیقا جلو چشش بود اما خب تهیونگ با حیا بود روشو کرده بود اونور ک جونگ کوک متوجه شد اومد
× تهیونگ داداش ا.ت و بده من ببرم
_ بیا
( یجوری نوشتم حالا اینگار ا.ت اسباب بازیه 😐)
از زبان راوی
کوک ا.ت بلند کردو از استخر بردش بیرون کوک ا.ت و یجوری بغل کرده بود ک دقیقا مثل تهیونگ بود اما دست کوک روی باسن ا.ت بود جوری باسن بدبخت و گرفته بود ک جا انگشتای کوک روی باسنش مونده بود کوک ی نگاهی ب سینه ی ا.ت کرد و گفت
× ا.ت چرا با این وضع اومدی جلو پسرایی ک نمیشناسی ها ؟ *آروم
+برات توضیح میدم فعلا ببرم داخل آخه خیلی سرده
× باشه ببینم چ توضیحی واسه اینکارنت داری خانم جئون
دخترا بهم گفتن ک
& ا.ت تو باید جلو شوهرای ما با بیکینی بری تو استخر
+نه من عمرا اگه این کارو کنم کوک قبل از عروسی حاملم میکنه
& نه تو نگران نباش فقط هرکاری ک میگیم و انجام بده
+ باش *نگران
دخترا من و بردن تو اتاق و ی بیکینی بهم بهم دادن پوشیدمش و بعد موهامم واسم گوجه ای بستن کوک حواسش نبود داشت با نامجون حرف میزد تهیونگ هم تو استخر بود ک یهو دخترا من و هول دادن تو استخر متاسفانه من شنا بلد نبودم داشتم همینجور تو استخر دست و پا میزدم ک فقط یجوری خودم و از دست آب نجات بدم ک یهو ی دستی رو زیر رونم احساس کردم تهیونگ من و بغل کرد ک از استخر نجاتم بدم جوری بغلم کرده بود ک سینم دقیقا جلو چشش بود اما خب تهیونگ با حیا بود روشو کرده بود اونور ک جونگ کوک متوجه شد اومد
× تهیونگ داداش ا.ت و بده من ببرم
_ بیا
( یجوری نوشتم حالا اینگار ا.ت اسباب بازیه 😐)
از زبان راوی
کوک ا.ت بلند کردو از استخر بردش بیرون کوک ا.ت و یجوری بغل کرده بود ک دقیقا مثل تهیونگ بود اما دست کوک روی باسن ا.ت بود جوری باسن بدبخت و گرفته بود ک جا انگشتای کوک روی باسنش مونده بود کوک ی نگاهی ب سینه ی ا.ت کرد و گفت
× ا.ت چرا با این وضع اومدی جلو پسرایی ک نمیشناسی ها ؟ *آروم
+برات توضیح میدم فعلا ببرم داخل آخه خیلی سرده
× باشه ببینم چ توضیحی واسه اینکارنت داری خانم جئون
۸.۵k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.