عضو پنجم بلک پینک

پارت ۱۰:
نوشته بود قبول شدمممم و پس فردا باید برم اونجا🥳🥳🥳✨️
از شدت خوشحالی جیغی زدم که مطمئنم همسایه هام شنیدن ولی مهم نبود تصمیم گرفتم کل امروز رو مهمونی بگیرم پس رفتم کلی خوراکی و سوجو خریدم. یه سریال خفن کره ای گذاشتم و شروع کردم خوردن و دیدن سریال. سریالش انقدر ترسناک بود نزدیک بود سکته بزنم. انقدر خوردم که مست شدم و نفهمیدم چی شد که خوابم برد صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم دوست صمیمیم بود ثنا که اونم کارآموز بود😉 برداشتم و با صدای خواب آلود گفتم
هانا: ◇ ثنا♡
♡ به‌به سلام هانا خانم یه وقت به من زنگ نزنی حتی بهم نگفتی اومدی کره بعد..
◇ یه لحظه زر نزن تا بگم
♡خب زود باش بگو زووووود
◇ باشه بابا من چند روز پیش اومدم اینجا و این چند روزم درگیر کارای اودیشنم بودم
♡ شتتتت اودیشن دادی مگه
◇ یه لحظه خفه شو آره دیگه
♡ کدوم کمپانی؟ چی شد؟ قبول شدی؟
◇ ثنا خفه میشی یا نه وایسا یکی یکی جواب میدم. کمپانی وایجی اودیشن دنس و رپ دادم. و قبوووووول شدممممم
♡ (جیغ بلند)
◇ آی گوشم کر شددددد
♡ وایسا ببینم الان کجایی من امروز روز تعطیلمه آدرس رو پیامک کن بدوووو
قطع کرد اصلا نذاشت حرف بزنم هوفف آدرس رو براش فرستادم بلند شدم که دیدم....