تک پارتی (درخواستی)
تک پارتی (درخواستی)
وقتی قلدر کلاس بود و داشت واسه یکی قلدری میکرد و ما تو جلشو گرفتی و.....
درحالی که جونگین داشت پسره رو کتک میزد گفت
جونگین :پس مارو لو میدی آره (همراه با پوزخند)
برای چندمین بار مشتی به صورت پسرک کرد
پسره :آقا من معذرت میخوام غلط کردم
جونگین :اوه فکر کردی به همین راحتایست فکر کنم دیگه نیازی به چشمات نداری نه (با پوزخند )
چاقو رو به آرومی به طرف چشمای پسرک برد دیگه کم کم کار رو داشت تموم میکرد که دخترک غصته ما......
آت :یااااا فکر کردی داری چیکار میکنی داشتی کورش میکردی (با داد روبه جونگین )
به سمت پسرک برگشت و روی زانو هاش نشست و گفت
آت :حالت خوبه
یونجون :(سر تکون داد)
توی گوشش چیزی گفت
آت :جونتو وردار و برو و دیگه این طرفا نیا
پسرک با شتاب بلند شد و به سمت بخش درمانی مدرسه رفت
جونگین :دوست داری بمیری فکر کردی کی هستی (پوزخند)
آت :نمیدونم شاید فرشته ی نجاتت (با لبخند )
بدون هیچ حرف دیگه پسرک رو تنها گذاشت و اون پسر بود که با تعجب به دخترک نگاه میکرد و برای لحظه ای این سوال از ذهنش گذشت
جونگین :یعنی عاشقش شدم!
مین سو
ممنون از همراهیتون
وقتی قلدر کلاس بود و داشت واسه یکی قلدری میکرد و ما تو جلشو گرفتی و.....
درحالی که جونگین داشت پسره رو کتک میزد گفت
جونگین :پس مارو لو میدی آره (همراه با پوزخند)
برای چندمین بار مشتی به صورت پسرک کرد
پسره :آقا من معذرت میخوام غلط کردم
جونگین :اوه فکر کردی به همین راحتایست فکر کنم دیگه نیازی به چشمات نداری نه (با پوزخند )
چاقو رو به آرومی به طرف چشمای پسرک برد دیگه کم کم کار رو داشت تموم میکرد که دخترک غصته ما......
آت :یااااا فکر کردی داری چیکار میکنی داشتی کورش میکردی (با داد روبه جونگین )
به سمت پسرک برگشت و روی زانو هاش نشست و گفت
آت :حالت خوبه
یونجون :(سر تکون داد)
توی گوشش چیزی گفت
آت :جونتو وردار و برو و دیگه این طرفا نیا
پسرک با شتاب بلند شد و به سمت بخش درمانی مدرسه رفت
جونگین :دوست داری بمیری فکر کردی کی هستی (پوزخند)
آت :نمیدونم شاید فرشته ی نجاتت (با لبخند )
بدون هیچ حرف دیگه پسرک رو تنها گذاشت و اون پسر بود که با تعجب به دخترک نگاه میکرد و برای لحظه ای این سوال از ذهنش گذشت
جونگین :یعنی عاشقش شدم!
مین سو
ممنون از همراهیتون
۸.۰k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.