p 2/last
از دید جیمین:
صبح شده بود
آلارم ساعت ۸ رو نشون میداد
باید دوباره میرفتم کمپانی
این چند روز بخاطر کامبک سرم خیلی شلوغ بود
ا.ت کنارم خوابیده بود
مثل فرشته شده بود(یک عدد جیمین باقی مونده کی میخره؟)
سرشو بوسیدم و رفتم آماده شدمو راه افتادم
از دید ا.ت:
رفتم کمپانی هایب که خبرو به جیمین بدم که الینا(منشی اتاق پسرا و کسی که همش مث کنه به جیمین میچسبه ولی جیمین دوسش نداره)
جلو روم وایساد و گفت(دقت کنید اینجا ا.ت با پله معمولی که میره بالا تقریبا دست راستش میز الینا و اتاق پسراس) الینا: اینجا اومدی که چی؟
ت: اومدم به شوهرم یه خبر بدم
الی: مسدونی ک اون منو دوس داره
ت: بخور کاسه آش به همین خیال باش پوزخند*
ال: ت تو چطور
الینا پامیشه و ا. ت رو ب سمت پله هل میده و از موهاش پرتش میکنه پایین و وقتی بقیه داشتن جمع میشدن خدشم پایین میشینه و به دروغ میگه ا.ت اونو انداخته زمین
جیمین: ا... ا.ت؟
ت: ج جیمین من اینکارو نکردم
هییییعععع
بچهههه
ا.ت میره و موهای الینا رو چنگ میزنه و میگه: اگه سر بچه ام بلایی بیاد میکشمت هر*زه
ال: چطور میتونی بعد از اینکاری که باهام کردی اینو بگی؟
ج: ب بچه؟!
ت: آره جیمین اومده بودم اینجا همینو بهت بگم تازه از دوربین های مدار بسته میتونیم بفهمیم که من اینکارو نکردم
پس از چک کردن دوربینا:
مدیرهایب: الینت تو اخراجی و باید ۱۰۰ میلیون وون به خانم ا.ت بدین
الینا: ن نه
ج: هر*زه خفه شو
شانس اوردی بچه سالمع
۱۵ سال بعد:
پارک مینا(بچشون): مامانننن من نمیخوام برمممم مدررسهههه امتحان عربیییی دارممممم
پایان♡
صبح شده بود
آلارم ساعت ۸ رو نشون میداد
باید دوباره میرفتم کمپانی
این چند روز بخاطر کامبک سرم خیلی شلوغ بود
ا.ت کنارم خوابیده بود
مثل فرشته شده بود(یک عدد جیمین باقی مونده کی میخره؟)
سرشو بوسیدم و رفتم آماده شدمو راه افتادم
از دید ا.ت:
رفتم کمپانی هایب که خبرو به جیمین بدم که الینا(منشی اتاق پسرا و کسی که همش مث کنه به جیمین میچسبه ولی جیمین دوسش نداره)
جلو روم وایساد و گفت(دقت کنید اینجا ا.ت با پله معمولی که میره بالا تقریبا دست راستش میز الینا و اتاق پسراس) الینا: اینجا اومدی که چی؟
ت: اومدم به شوهرم یه خبر بدم
الی: مسدونی ک اون منو دوس داره
ت: بخور کاسه آش به همین خیال باش پوزخند*
ال: ت تو چطور
الینا پامیشه و ا. ت رو ب سمت پله هل میده و از موهاش پرتش میکنه پایین و وقتی بقیه داشتن جمع میشدن خدشم پایین میشینه و به دروغ میگه ا.ت اونو انداخته زمین
جیمین: ا... ا.ت؟
ت: ج جیمین من اینکارو نکردم
هییییعععع
بچهههه
ا.ت میره و موهای الینا رو چنگ میزنه و میگه: اگه سر بچه ام بلایی بیاد میکشمت هر*زه
ال: چطور میتونی بعد از اینکاری که باهام کردی اینو بگی؟
ج: ب بچه؟!
ت: آره جیمین اومده بودم اینجا همینو بهت بگم تازه از دوربین های مدار بسته میتونیم بفهمیم که من اینکارو نکردم
پس از چک کردن دوربینا:
مدیرهایب: الینت تو اخراجی و باید ۱۰۰ میلیون وون به خانم ا.ت بدین
الینا: ن نه
ج: هر*زه خفه شو
شانس اوردی بچه سالمع
۱۵ سال بعد:
پارک مینا(بچشون): مامانننن من نمیخوام برمممم مدررسهههه امتحان عربیییی دارممممم
پایان♡
۱۳.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.