𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟓
𝓦𝓱𝓮𝓷 𝔂𝓸𝓾 𝓼𝓽𝓸𝓵𝓮...
کمر بندشو در اورد و با اون منو میزد..
ا.ت:اااااایییییییی جییییییییییییغغغغ
جین:با هر ضربه ای که میرنم بشماررر
ا.ت:جیییییییغغغ...هقققق
جین:گفتم بشمااااااااااااارررررررر(با دااااددد)
ا.ت جونی واسش نمونده بود..
ا.ت:ای..پنجاهو هشت هق..اااییییی پنجاهو نه..اخخخخ جییییغغغ..هقق..شصت...هقققق
دست و پاهامو به تخت بست..
ا.ت:چرا همش تنبیهم میکنییییی چرا نمیذاری برمممم هااااااا؟؟؟(با گریه و داد)
جین به حرف ا.ت توجه نکرد..
لباسای خودشو ا.تو در اورد..دیکشو بدون تینکه لیزش کنه یا چیزی کرد توش..
ا.ت:ااااااااییییییییییییییی درش بیااااررررررررر هققققققق
بعد ده دیقه..
ا.ت:ااایییییی..اههه..هق..ا
جین ازش کشید بیرون..
ویبراتور و اورد..
ا.ت:ن..نه..هق..توروخدا..هق..ن..نهه
جین ویبراتورو روشن کرد و کرد تو ا.ت..
ا.ت:اهه...اییی.اهه
بعد ده دقیقه..
ا.ت:هق..ای
جین ویبراتور و ازش کشید بیرون و خاموشش کرد..
ا.ت
هیچ جونی واسم نمونده بود..جین بلاخره ویبراتور ورداشت..منم چشمامو بستم..احساس کردم که جین ازم دور شد..اخییششش خدایا شکرتتت..تموم شددد..ولی..ولی احساس مردم داره میاد طرفم..دیدم یچیزی دستشه..یکم بیشتر توجه کردم..اون..پلاگ بودد..واییییی نههه
ا.ت:نههه..هققق..توروخداااا..غلط کردممم..یستهههه...هققق
جین بازم به حرف ا.ت گوس نکرد و پلاگو کرد توی ا.ت:/
ا.ت:جییییغغغ..اییییی..هقققققق
جین:تین تا صب توت میمونه..فهمیدییییی(با داد)
ا.ت:ا..اره(ضعیف و اروم)
جین:نشنیدمممم..فهمیدییییی؟؟(با داد)
ا.ت:ارههههه..اره..فهمیدمممم
جین منو براید استایل بغل کرد و بر تو اتاق خودش.. دلم و بدنم خیلیی درد میکرددد..تا چشمامو بستم خوابم برد..
شرایط:
۲۵ لایک
۱۰ کامنت
باییییی
کمر بندشو در اورد و با اون منو میزد..
ا.ت:اااااایییییییی جییییییییییییغغغغ
جین:با هر ضربه ای که میرنم بشماررر
ا.ت:جیییییییغغغ...هقققق
جین:گفتم بشمااااااااااااارررررررر(با دااااددد)
ا.ت جونی واسش نمونده بود..
ا.ت:ای..پنجاهو هشت هق..اااییییی پنجاهو نه..اخخخخ جییییغغغ..هقق..شصت...هقققق
دست و پاهامو به تخت بست..
ا.ت:چرا همش تنبیهم میکنییییی چرا نمیذاری برمممم هااااااا؟؟؟(با گریه و داد)
جین به حرف ا.ت توجه نکرد..
لباسای خودشو ا.تو در اورد..دیکشو بدون تینکه لیزش کنه یا چیزی کرد توش..
ا.ت:ااااااااییییییییییییییی درش بیااااررررررررر هققققققق
بعد ده دیقه..
ا.ت:ااایییییی..اههه..هق..ا
جین ازش کشید بیرون..
ویبراتور و اورد..
ا.ت:ن..نه..هق..توروخدا..هق..ن..نهه
جین ویبراتورو روشن کرد و کرد تو ا.ت..
ا.ت:اهه...اییی.اهه
بعد ده دقیقه..
ا.ت:هق..ای
جین ویبراتور و ازش کشید بیرون و خاموشش کرد..
ا.ت
هیچ جونی واسم نمونده بود..جین بلاخره ویبراتور ورداشت..منم چشمامو بستم..احساس کردم که جین ازم دور شد..اخییششش خدایا شکرتتت..تموم شددد..ولی..ولی احساس مردم داره میاد طرفم..دیدم یچیزی دستشه..یکم بیشتر توجه کردم..اون..پلاگ بودد..واییییی نههه
ا.ت:نههه..هققق..توروخداااا..غلط کردممم..یستهههه...هققق
جین بازم به حرف ا.ت گوس نکرد و پلاگو کرد توی ا.ت:/
ا.ت:جییییغغغ..اییییی..هقققققق
جین:تین تا صب توت میمونه..فهمیدییییی(با داد)
ا.ت:ا..اره(ضعیف و اروم)
جین:نشنیدمممم..فهمیدییییی؟؟(با داد)
ا.ت:ارههههه..اره..فهمیدمممم
جین منو براید استایل بغل کرد و بر تو اتاق خودش.. دلم و بدنم خیلیی درد میکرددد..تا چشمامو بستم خوابم برد..
شرایط:
۲۵ لایک
۱۰ کامنت
باییییی
۸۹.۱k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.