به طور اتفاقی صحنه ی تصادف دلخراشی را دیدم که با همه ی غم
به طور اتفاقی صحنه ی تصادف دلخراشی را دیدم که با همه ی غم انگیز بودن زیبایی هایی داشت...
دختری که بی تاب و بی قرار اشک میریخت و مردی که سرش را روی شانه اش گذاشته بود و سعی در ارام کردنش داشت.
درست در همان لحظه به واژه ی "تکیه گاه" فکر کردم.
برای همه مان در زندگی شرایطی پیش آمده که روحمان آنقدر خسته و بی رمق شده است که توان ایستادن ندارد
درست در همین لحظه است که واژه ی "تکیه گاه" معنا پیدا میکند...
کسی از راه میرسد که
با دستی، حرفی، آغوشی به داد روح خسته مان میرسد و
نمیگذارد که زمین بخوریم
خستگی هایمان را به جان میخرد
و غصه هایمان را به دوش میکشد.
و چقدر عزیز میشود کسی که با
یک "درست میشود"
یک "من هستم"
و یک "مراقب خودت باش"
در چشم بر هم زدنی تمام حال بد را به بهترین حال تغییر میدهد..
قدر تکیه گاه های زندگی تان را بدانید و فراموش نکنید که بدون آن ها بد زمین میخورید...
دختری که بی تاب و بی قرار اشک میریخت و مردی که سرش را روی شانه اش گذاشته بود و سعی در ارام کردنش داشت.
درست در همان لحظه به واژه ی "تکیه گاه" فکر کردم.
برای همه مان در زندگی شرایطی پیش آمده که روحمان آنقدر خسته و بی رمق شده است که توان ایستادن ندارد
درست در همین لحظه است که واژه ی "تکیه گاه" معنا پیدا میکند...
کسی از راه میرسد که
با دستی، حرفی، آغوشی به داد روح خسته مان میرسد و
نمیگذارد که زمین بخوریم
خستگی هایمان را به جان میخرد
و غصه هایمان را به دوش میکشد.
و چقدر عزیز میشود کسی که با
یک "درست میشود"
یک "من هستم"
و یک "مراقب خودت باش"
در چشم بر هم زدنی تمام حال بد را به بهترین حال تغییر میدهد..
قدر تکیه گاه های زندگی تان را بدانید و فراموش نکنید که بدون آن ها بد زمین میخورید...
۵۷۸
۱۰ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.