"تیمارستان صورتی" پارت سوم
ویو ا/ت
یعنی حتی نمیزارن ی دقیقه هم توی آرامش باشم ..خب بزارین توی این زندگی یکم آرامش داشته باشم...همش حرف میزنن ..ایش..خواستم شروع کنم کتاب مورد علاقم رو بخونم که ی پیامی روی گوشیم اومد..عه این پسرست که ..شماره منو از کجا آورده...
جیمین:سلام جیمینم
ا/ت:شمارمو از کجا اوردی؟
جیمین:بلد نیستی سلام کنی؟
ا/ت:سلام..جوابمو بده
جیمین:از ی نفر گرفتم ..من کامل میتونم تورو ببینم
ا/ت:از کجا
جیمین:از توی پنجره..من طبقه دوم این تیمارستانم ..الان هم پرده های اتاقت کشیده اس پس خیلی راحت میتونم ببینمت..بیا تو پنجره
رفتم توی پنجره رو نگاه کردم..راست میگه..اتاقش دقیقا روبه رو ی من ولی ی طبقه بالاتره..تازه داره واسم دست هم تکون میده ..خداااا..پرده هارو کشیدم
ا/ت:چیکارم داری؟
جیمین:وای تو چرا اینجوری ..میخواستم باهات دوست بشم..اصلا میرم فعلا کار دارم ولی بدون ول کنت نمیشم..باید باهام دوست بشی..
ا/ت:بای
وای چراا اینقدر آدما رو مخ شدن..واقعا خسته کننده شده این زندگی..اوفف حس و حال کتاب خوندن رو هم ازم گرفت...اصلا میرم فیلم میبینم..لپ تاپم رو آوردم و ی فیلم انتخاب کردم..اکثر فیلمایی که من میبینم ژانر غمگین دارن ..
من با چیزای غمگین رابطه ی بهتری دارم کلا..من دختر به ظاهر سردیم..ولی وقتی باهام آشنا باشی اصلا سرد نیستم..من خیلی مهربونم..سرد بودنم برای اینه که نمیخوام با کسی صمیمی بشم ...بهش وابسته شدم و اون منو ترک کنه...راستش از عاشق شدن میترسم..اما اگه ینفر واقعا عاشقم بشه..روی پل منتظرش میمونم تا بیاد و با گربه از خاستگاری کنه...
من عاشق گربه هام..تازه ی گربه خیلی کوچولو هم توی حیاط هست..همیشه غذام رو باهاش تقسیم میکنم..اون بهترین دوستمه...شاید من نفهم اون چی میگه و اونم نفهمه منچیمیگم ولی خب همیشه باهاش حرف میزنم..اسمش رو گذاشتم ملودی..خیلی دوسش دارم....اون سیاهه و ی خال های سفید ریزی هم داره..اون واقعا کیوته..خب بسه دیگه برم سراغ فیلمم....
ویو جیمین
عجب دختریه...اون رو مخه نه من..ولی من حتما باهاش دوست میشم..من تا چیزی که میخوام رو بدست نیارم آروم نمیگیرم..گفته باشم...
نقاشیش رو هم تقریبا کشیدم ..یکم دیگه خورده کاری داره که باید روشون کار کنم بعد بدم بهش ...امیدوارم خوشش بیاد و باهام دوست بشه..
.
.
لطفا حمایت کن..پیج قبلیم مسدود شده
@lady-park
پس دوباره فالوم کن ...✨️✨️
یعنی حتی نمیزارن ی دقیقه هم توی آرامش باشم ..خب بزارین توی این زندگی یکم آرامش داشته باشم...همش حرف میزنن ..ایش..خواستم شروع کنم کتاب مورد علاقم رو بخونم که ی پیامی روی گوشیم اومد..عه این پسرست که ..شماره منو از کجا آورده...
جیمین:سلام جیمینم
ا/ت:شمارمو از کجا اوردی؟
جیمین:بلد نیستی سلام کنی؟
ا/ت:سلام..جوابمو بده
جیمین:از ی نفر گرفتم ..من کامل میتونم تورو ببینم
ا/ت:از کجا
جیمین:از توی پنجره..من طبقه دوم این تیمارستانم ..الان هم پرده های اتاقت کشیده اس پس خیلی راحت میتونم ببینمت..بیا تو پنجره
رفتم توی پنجره رو نگاه کردم..راست میگه..اتاقش دقیقا روبه رو ی من ولی ی طبقه بالاتره..تازه داره واسم دست هم تکون میده ..خداااا..پرده هارو کشیدم
ا/ت:چیکارم داری؟
جیمین:وای تو چرا اینجوری ..میخواستم باهات دوست بشم..اصلا میرم فعلا کار دارم ولی بدون ول کنت نمیشم..باید باهام دوست بشی..
ا/ت:بای
وای چراا اینقدر آدما رو مخ شدن..واقعا خسته کننده شده این زندگی..اوفف حس و حال کتاب خوندن رو هم ازم گرفت...اصلا میرم فیلم میبینم..لپ تاپم رو آوردم و ی فیلم انتخاب کردم..اکثر فیلمایی که من میبینم ژانر غمگین دارن ..
من با چیزای غمگین رابطه ی بهتری دارم کلا..من دختر به ظاهر سردیم..ولی وقتی باهام آشنا باشی اصلا سرد نیستم..من خیلی مهربونم..سرد بودنم برای اینه که نمیخوام با کسی صمیمی بشم ...بهش وابسته شدم و اون منو ترک کنه...راستش از عاشق شدن میترسم..اما اگه ینفر واقعا عاشقم بشه..روی پل منتظرش میمونم تا بیاد و با گربه از خاستگاری کنه...
من عاشق گربه هام..تازه ی گربه خیلی کوچولو هم توی حیاط هست..همیشه غذام رو باهاش تقسیم میکنم..اون بهترین دوستمه...شاید من نفهم اون چی میگه و اونم نفهمه منچیمیگم ولی خب همیشه باهاش حرف میزنم..اسمش رو گذاشتم ملودی..خیلی دوسش دارم....اون سیاهه و ی خال های سفید ریزی هم داره..اون واقعا کیوته..خب بسه دیگه برم سراغ فیلمم....
ویو جیمین
عجب دختریه...اون رو مخه نه من..ولی من حتما باهاش دوست میشم..من تا چیزی که میخوام رو بدست نیارم آروم نمیگیرم..گفته باشم...
نقاشیش رو هم تقریبا کشیدم ..یکم دیگه خورده کاری داره که باید روشون کار کنم بعد بدم بهش ...امیدوارم خوشش بیاد و باهام دوست بشه..
.
.
لطفا حمایت کن..پیج قبلیم مسدود شده
@lady-park
پس دوباره فالوم کن ...✨️✨️
۱۰.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.