☆ Black? ☆
☆ Black? ☆
[ p ۱۱ ]
به سرعت به سمت پایین رفتی ولی با صحنه یی که دیدی سر جات خشکت زد ، جونگکوک قبل از تو درو باز کرده بود و لئو رو سوال پیچ میکرد که تو پریدی وسط حرفش و گفتی
ا/ت : اممم سلام ، جونگکوکا نظرت چیه این سوال هارو از مهمون نپرسی؟
کوک : چرا که نه ، بیا اینجا خانم جئون
و جونگکوک به سمت اتاق رفتید که باهم حرف بزنید
کوک : این کیه؟ ،چرا باید خونه دعوتش کنی؟ اونم جلوی عموم؟
ا/ت : یاااا جونگکوکا شلوغش نکن اون دوست بچگیمه میخواستم خونه ام دعوتش کنم که گفتی بیا اینجا ، تازه اون نمیدونه ازدواج ما فیکه
کوک : خوبه ، نباید هم بدونه ، قبل از اینکه بریم ردش کن بره ، تازه این چه لباس هایی پوشیدی ؟
ا/ت : باید برم بیرون "لبخند تابلو
کوک : با ، اون؟
ا/ت : تقریبا ، یعنی من با ماشین خودم میرم
کوک : لازم نکرده ، کجا میخوای بری؟
ا/ت: هیچی گفتم برم یه کم خرید برای خونه
کوک : اوکیه ، اونو رد کن بره خودم بیام با هم میریم
ا/ت : یاااااا
کوک : چی؟
ا/ت : هیچی برو منتظرتم
رفتید پایین و یه جوری لئو رو راضی کردی که بره
لئو : یااا ا/ت میخواستیم باهم بریم بیرون
ا/ت : باشههههه دفعه ی بعد میریم امروز نمیشه
لئو : تازه گفتی اونجا داستان این ازدواج رو برام تعریف میکنی ؟ "جدی
ا/ت : بعدا برات میگم
داشتی میریفتی که درو خونه رو باز کنی که با حرف لئو از حرکت وایسادی
لئو : داری ازم فرار میکنی ؟ ، مث ۲ سال پیش که بهت گفتم دوست دارم؟
ادامه دارد...
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
[ p ۱۱ ]
به سرعت به سمت پایین رفتی ولی با صحنه یی که دیدی سر جات خشکت زد ، جونگکوک قبل از تو درو باز کرده بود و لئو رو سوال پیچ میکرد که تو پریدی وسط حرفش و گفتی
ا/ت : اممم سلام ، جونگکوکا نظرت چیه این سوال هارو از مهمون نپرسی؟
کوک : چرا که نه ، بیا اینجا خانم جئون
و جونگکوک به سمت اتاق رفتید که باهم حرف بزنید
کوک : این کیه؟ ،چرا باید خونه دعوتش کنی؟ اونم جلوی عموم؟
ا/ت : یاااا جونگکوکا شلوغش نکن اون دوست بچگیمه میخواستم خونه ام دعوتش کنم که گفتی بیا اینجا ، تازه اون نمیدونه ازدواج ما فیکه
کوک : خوبه ، نباید هم بدونه ، قبل از اینکه بریم ردش کن بره ، تازه این چه لباس هایی پوشیدی ؟
ا/ت : باید برم بیرون "لبخند تابلو
کوک : با ، اون؟
ا/ت : تقریبا ، یعنی من با ماشین خودم میرم
کوک : لازم نکرده ، کجا میخوای بری؟
ا/ت: هیچی گفتم برم یه کم خرید برای خونه
کوک : اوکیه ، اونو رد کن بره خودم بیام با هم میریم
ا/ت : یاااااا
کوک : چی؟
ا/ت : هیچی برو منتظرتم
رفتید پایین و یه جوری لئو رو راضی کردی که بره
لئو : یااا ا/ت میخواستیم باهم بریم بیرون
ا/ت : باشههههه دفعه ی بعد میریم امروز نمیشه
لئو : تازه گفتی اونجا داستان این ازدواج رو برام تعریف میکنی ؟ "جدی
ا/ت : بعدا برات میگم
داشتی میریفتی که درو خونه رو باز کنی که با حرف لئو از حرکت وایسادی
لئو : داری ازم فرار میکنی ؟ ، مث ۲ سال پیش که بهت گفتم دوست دارم؟
ادامه دارد...
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
۲۶.۶k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.