بچم داره گریه میکنه چرا سوال خوبی است الان داستان را می گ
بچم داره گریه میکنه چرا سوال خوبی است الان داستان را می گویم
شب شده میکو داشت از دست چند شیطان کش فرار میکرد اون زیر یه بوته قایم شد وقتی مطمئن شد که شیطان کش ها رفتن از بوته بیرون آمد اما چون خیلی تاریک بود نمی تونست به جنگل برگرده و در همین حال مسئولان عمارت پروانه داشتن شیطان کش هارو به اوتاق می بردن میکو هم چون خیلی کوچیک بود و نمی دونست که نباید بره اونجا اون میره تو عمارت پروانه آروم آروم میره تو آشپز خونه یهیو یه لیوان رو می ندازه سریع فرار میکنه توشیکو که صدا رو شنیده بود میاد تو آشپز خونه ولی تا میاد چک کنه میکو میره تو اتاق آئونو بعد میره تو پتویی که کنار تخت بود توشیکو میره بقیه رو هم بیدار میکنه ولی هر چی گشتن چیزی پیدا نکردن وقتی ساعت ۲ شد دیگه رفتن خوابیدن صبح که شد از خواب پا شدن آئونو آسوکا رو صدا میکنه چون پتوش یکم توپ شده بود آسوکا پتو رو کنار میکشه و میکو رو میبینه میکو آسوکا رو حل میده و فرار می کنه اما تو راه که میفرت هیدوی گرفتش و شمشیرو رو گردنش گذاشت
هیدوی:اگر میخوایی فرار کنی باید اول سرتو بزنم
میکو که ترسیده میزنه زیره گریه بعد ازش سوال می کنن که چرا اومده تو عمارت پروانه آ را خلاصه مرسی که این داستان مزخرف رو خوندیدن🙂
شب شده میکو داشت از دست چند شیطان کش فرار میکرد اون زیر یه بوته قایم شد وقتی مطمئن شد که شیطان کش ها رفتن از بوته بیرون آمد اما چون خیلی تاریک بود نمی تونست به جنگل برگرده و در همین حال مسئولان عمارت پروانه داشتن شیطان کش هارو به اوتاق می بردن میکو هم چون خیلی کوچیک بود و نمی دونست که نباید بره اونجا اون میره تو عمارت پروانه آروم آروم میره تو آشپز خونه یهیو یه لیوان رو می ندازه سریع فرار میکنه توشیکو که صدا رو شنیده بود میاد تو آشپز خونه ولی تا میاد چک کنه میکو میره تو اتاق آئونو بعد میره تو پتویی که کنار تخت بود توشیکو میره بقیه رو هم بیدار میکنه ولی هر چی گشتن چیزی پیدا نکردن وقتی ساعت ۲ شد دیگه رفتن خوابیدن صبح که شد از خواب پا شدن آئونو آسوکا رو صدا میکنه چون پتوش یکم توپ شده بود آسوکا پتو رو کنار میکشه و میکو رو میبینه میکو آسوکا رو حل میده و فرار می کنه اما تو راه که میفرت هیدوی گرفتش و شمشیرو رو گردنش گذاشت
هیدوی:اگر میخوایی فرار کنی باید اول سرتو بزنم
میکو که ترسیده میزنه زیره گریه بعد ازش سوال می کنن که چرا اومده تو عمارت پروانه آ را خلاصه مرسی که این داستان مزخرف رو خوندیدن🙂
۱.۲k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.