پارت ۴۳
پارت ۴۳
#محراب
صبح با احساس سنگینی روم بیدارشدم
دیدم مهدیس روم خوابیده
هوففففف
م. مهدیس دراز پاشو
مهدیس . ولم کن
م. عه پاشو از روم
مهدیس یهو پاشود
مهدیس. من چرا روتو هستم با عصبانیت
م.والا ت امدی روم
مهدیس. خب حالا عیش
م. مرض گمشو از روم
مهدیس. بش گراز
م. هوف دراز
مهدیس. گراز چته
م. من برم بیرون عیش پیش ت ۱ ثانیه باشم خونه خراب شده زلزله
مهدیس. گمشوووو
ک یهو جعبه دستمال کاغذی پرت کرد صورتم
م. وحشی
مهدیس . برو بیرون
رفتم بیرون یاخدا
#محراب
صبح با احساس سنگینی روم بیدارشدم
دیدم مهدیس روم خوابیده
هوففففف
م. مهدیس دراز پاشو
مهدیس . ولم کن
م. عه پاشو از روم
مهدیس یهو پاشود
مهدیس. من چرا روتو هستم با عصبانیت
م.والا ت امدی روم
مهدیس. خب حالا عیش
م. مرض گمشو از روم
مهدیس. بش گراز
م. هوف دراز
مهدیس. گراز چته
م. من برم بیرون عیش پیش ت ۱ ثانیه باشم خونه خراب شده زلزله
مهدیس. گمشوووو
ک یهو جعبه دستمال کاغذی پرت کرد صورتم
م. وحشی
مهدیس . برو بیرون
رفتم بیرون یاخدا
۶.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.