وقتی بخاطر شیرموز باهات قهر میکنه!
دو پارتی
پایان فلش بک*
الان هم که از دیروز باهام حرف نمیزنه
واقعا که میدونه از ایگنور شدن متنفرم داره ایگنورم میکنه
رفتم پایین و شروع کردم صبحانه حاضر کردن راستش ناراحت شدم بخاطر شیرموز باهام چسی میاد😑
تصمیم گرفتم آشتی کنم رفتم یه شیر خوشمزه درست کردم و گذاشتم رو سینی
رفتن به اتاق
تق تق تق(داره در میزنه)
ا/ت:سلام جونگکوک
جونگکوک:سلام(آروم)
ا/ت:امم چیزه واست شیرموز درست کردم راستشو بخوای دیروز دوستم زنگ زد از بس حرف یادم رفت وسایل که خودم نیاز داشتم بخرم چه برسه شیرموز معذرت میخوام ولی خواهش میکنم ایگنورم نکن صبحانه حاضر کردم بیا بخور(آروم .ناراحت)
ا/ت رفت از اتاق
جونگکوک ویو*
ویشش دلم واسش ریش ریش رفت فکر کنم زیاده روی کردم (الان فهمیدی😑؟)
جونگکوک:ادمین تو حرف نزن همش از دست تو هست(وا من چه کنم تو چسی میایی مقصر من شدم)
جونگکوک:تو هستی که داستان مینویسی الان من با اتم قهرم (ببین الان میتونم کاری کنم ا/ت جونت بمیره ها😑🤏)
جونگکوک:باشه بابا
شیرموز و خوردم و رفتم پایین دیدم داره چای میریزه از پشت بغلش کردم
جونگکوک:ببخشید چاگیا من زیاده روی کردم اگه ناراحتت کردم معذرت میخوام
ا/ت:اشکالی نداره اوپا
جونگکوک:ویشش چرا انقدر کیوتی ننه
ادمین:بابا بس کنید این چندش بازیاتون اول صبحی عوق🗿,
جونگکوک:خوب تو سینگلی ما چه کنیم حسود
ا/ت:ولش کن چاگیا بیا صبحانه بخوریم
جونگکوک:باشه عشقم
پایان
تو این پارت منم حضور داشتم😅😂
پایان فلش بک*
الان هم که از دیروز باهام حرف نمیزنه
واقعا که میدونه از ایگنور شدن متنفرم داره ایگنورم میکنه
رفتم پایین و شروع کردم صبحانه حاضر کردن راستش ناراحت شدم بخاطر شیرموز باهام چسی میاد😑
تصمیم گرفتم آشتی کنم رفتم یه شیر خوشمزه درست کردم و گذاشتم رو سینی
رفتن به اتاق
تق تق تق(داره در میزنه)
ا/ت:سلام جونگکوک
جونگکوک:سلام(آروم)
ا/ت:امم چیزه واست شیرموز درست کردم راستشو بخوای دیروز دوستم زنگ زد از بس حرف یادم رفت وسایل که خودم نیاز داشتم بخرم چه برسه شیرموز معذرت میخوام ولی خواهش میکنم ایگنورم نکن صبحانه حاضر کردم بیا بخور(آروم .ناراحت)
ا/ت رفت از اتاق
جونگکوک ویو*
ویشش دلم واسش ریش ریش رفت فکر کنم زیاده روی کردم (الان فهمیدی😑؟)
جونگکوک:ادمین تو حرف نزن همش از دست تو هست(وا من چه کنم تو چسی میایی مقصر من شدم)
جونگکوک:تو هستی که داستان مینویسی الان من با اتم قهرم (ببین الان میتونم کاری کنم ا/ت جونت بمیره ها😑🤏)
جونگکوک:باشه بابا
شیرموز و خوردم و رفتم پایین دیدم داره چای میریزه از پشت بغلش کردم
جونگکوک:ببخشید چاگیا من زیاده روی کردم اگه ناراحتت کردم معذرت میخوام
ا/ت:اشکالی نداره اوپا
جونگکوک:ویشش چرا انقدر کیوتی ننه
ادمین:بابا بس کنید این چندش بازیاتون اول صبحی عوق🗿,
جونگکوک:خوب تو سینگلی ما چه کنیم حسود
ا/ت:ولش کن چاگیا بیا صبحانه بخوریم
جونگکوک:باشه عشقم
پایان
تو این پارت منم حضور داشتم😅😂
۱۳.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.