BTS
㋛︎ بخاطر پول فروخته شدم㋛︎
𝔓𝔞𝔯𝔱¹
از این زندگی بدم میاد خانوادم منو فقط بخاطر پول به جئون جونگ کوک فروختن...
برای خانوادم متاسفم که بخاطر پول همه کار میکنند
**فلش بک**
پدر ا.ت:ا.ت دخترم بیا پایین کارت دارم
ا.ت: بله بابا؟
پ: دختر شب قرار آقای جونگ کوک بیاد
ا.ت:خوب بابا این به من چه ربطی داره!؟
پ:مگه مامانت بهت نگفته؟
ا.ت:نه چیزی نگه چیزی شده بابا؟
پ:خوب اممم دختر بین ما به پول نیاز داریم میدونی که عموت کل اموال مارو کشیده بالا
ا.ت:بله میدونم ولی این به من چه ربطی داره من باید چیکار کنم؟
پ:خوب ما با آقای جونگ کوک قرار داد بستیم که تو با آقای جونگ کوک ازدواج کنی و آقای جونگ کوک به ما کمک میکنه که دوباره سر و وضع مون خوب بشه
ا.ت:چییییی! بابا من جونگ کوک دوست ندارم بابا من نمیخوام با اون ازدواج کنم
پ:متاسفم دختر ما قرار داد بستیم تو باید باهاش ازدواج کنی الان هم برو وسایل هاتو جمع کن امشب میاد میبرتت خونه ی خودش
ا.ت:بابا خواهش میکنم من دوست ندارم برم پیش اون من با اون ازدواج نمیکنم
پ:چرا ازدواج میکنی
ا.ت:نمیکنممممم
پ:چراا میکنی حق نداری بگی ن فهمیدی حالا برو وسایل هاتو جم کن
ا.ت: برای خودم متاسفم که همچین خانواده دارم
پ:گمشو برو تو اتاقت
ا.ت
باورم نمیشه بابا رو من دست بلد کرد زد تو گوشم فقط بخاطر پول!
ا.ت: از همتون متنفرم از همتونننن
*پایان فلش بک*
ا.ت
واقعا منو بخاطر پول فروختن
فقط بخاطر پول هه اخ به اینم میگن خانواده ترجیح میدم بمیرم تا اینکه بخوام فروخته شم
زندگی بهتر از این نمیشه
وسایل هامو جمع کردم گذاشتم توی ساکم رفتم جلوی آینه انقدر گریه کرده بودم که چشام پف کرده بود...
PURPLE + SLEEP
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
اگر خوشتون امد بگید پارت بعد و بزارم*-*
𝔓𝔞𝔯𝔱¹
از این زندگی بدم میاد خانوادم منو فقط بخاطر پول به جئون جونگ کوک فروختن...
برای خانوادم متاسفم که بخاطر پول همه کار میکنند
**فلش بک**
پدر ا.ت:ا.ت دخترم بیا پایین کارت دارم
ا.ت: بله بابا؟
پ: دختر شب قرار آقای جونگ کوک بیاد
ا.ت:خوب بابا این به من چه ربطی داره!؟
پ:مگه مامانت بهت نگفته؟
ا.ت:نه چیزی نگه چیزی شده بابا؟
پ:خوب اممم دختر بین ما به پول نیاز داریم میدونی که عموت کل اموال مارو کشیده بالا
ا.ت:بله میدونم ولی این به من چه ربطی داره من باید چیکار کنم؟
پ:خوب ما با آقای جونگ کوک قرار داد بستیم که تو با آقای جونگ کوک ازدواج کنی و آقای جونگ کوک به ما کمک میکنه که دوباره سر و وضع مون خوب بشه
ا.ت:چییییی! بابا من جونگ کوک دوست ندارم بابا من نمیخوام با اون ازدواج کنم
پ:متاسفم دختر ما قرار داد بستیم تو باید باهاش ازدواج کنی الان هم برو وسایل هاتو جمع کن امشب میاد میبرتت خونه ی خودش
ا.ت:بابا خواهش میکنم من دوست ندارم برم پیش اون من با اون ازدواج نمیکنم
پ:چرا ازدواج میکنی
ا.ت:نمیکنممممم
پ:چراا میکنی حق نداری بگی ن فهمیدی حالا برو وسایل هاتو جم کن
ا.ت: برای خودم متاسفم که همچین خانواده دارم
پ:گمشو برو تو اتاقت
ا.ت
باورم نمیشه بابا رو من دست بلد کرد زد تو گوشم فقط بخاطر پول!
ا.ت: از همتون متنفرم از همتونننن
*پایان فلش بک*
ا.ت
واقعا منو بخاطر پول فروختن
فقط بخاطر پول هه اخ به اینم میگن خانواده ترجیح میدم بمیرم تا اینکه بخوام فروخته شم
زندگی بهتر از این نمیشه
وسایل هامو جمع کردم گذاشتم توی ساکم رفتم جلوی آینه انقدر گریه کرده بودم که چشام پف کرده بود...
PURPLE + SLEEP
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
اگر خوشتون امد بگید پارت بعد و بزارم*-*
۴۵.۱k
۲۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.