ادامه ویو جیا
ادامه ویو جیا
کنسرت تموم شد
گوشیم زنگ خورد
پی دی نیم بود
گفت برم پیش اعضا و خودش
چون چند تا گروه دیگه هم اونجا بودن
میخواست من و بهشون معرفی کنه
+مینهو بیا همرام
@باشه مامان
رفتم قسمت پشت صحنه
+مینهو همینجا وایسا من میام
رفتم داخل اتاق
استری کیدز و تی اکس تی و اکسو با بی تی
اس اونجا
پی دی نیم و....... هم اونجا بودن
+سلام
پی دی نیم: او بلاخره اومدی بزارین معرفی کنم ایشون جئون جیا هستن استایلیست جدید ما
*ما خیلی تعریفت و از پی دی نیم شنیدیم باعث افتخاره که از نزدیک میبینیمت
+ایشون لطف دارن ممنون
حدود ده دقیقه بود که اونجا بودم
داشتم تهیونگ و
نگاه میکردم
اون واقعا خوشگل بود
داشت با اعضای گروه های دیگه حرف میزد
ویو مینهو
مامانم رفته بود تو اتاق
که گوشیم زنگ خورد
@سلام خاله تارا(دوست جیا میشه)
تارا: سلام خوبی عزیزم مامانت اونجاست
@نه چطور
تارا: سریع برو بهش بگو مامانش حالش بده تو بیمارستانه سکته کرده
@دو دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم
ویو جیا
داشتم به بحث اعضا کوش میکردم که
در باز شد
مینهو بود اومده بود داخل
پی دی نیم: شما کی هستین
+با من کار دارن
اعضا داشتن با تعجب بهم
نگاه میکردن
رفتم پیش مینهو اروم گفت
@خاله تارا زنگ جد گفت مامانت حالش بده سکته کرده بیمارستانه
رفتم تو شک
+پی دی نیم من باید برم (نگران)
پی دی نیم: مشکلی پیش اومده
+من مادرم حالش خوب نیست باید برم
بعد از این که به پی دی نیم گفتم به سمت
در رفتم و دست مینهو و گرفتم و رفتیم بیرون
ویو تهیونگ
اون پسره کی بود باهاش
چرا صمیمی بودن
پسره ماسک زده بود صورتش معلوم نبود
.......
ببخشید دیر گذاشتم من وقت نمیکردم بنویسم
کنسرت تموم شد
گوشیم زنگ خورد
پی دی نیم بود
گفت برم پیش اعضا و خودش
چون چند تا گروه دیگه هم اونجا بودن
میخواست من و بهشون معرفی کنه
+مینهو بیا همرام
@باشه مامان
رفتم قسمت پشت صحنه
+مینهو همینجا وایسا من میام
رفتم داخل اتاق
استری کیدز و تی اکس تی و اکسو با بی تی
اس اونجا
پی دی نیم و....... هم اونجا بودن
+سلام
پی دی نیم: او بلاخره اومدی بزارین معرفی کنم ایشون جئون جیا هستن استایلیست جدید ما
*ما خیلی تعریفت و از پی دی نیم شنیدیم باعث افتخاره که از نزدیک میبینیمت
+ایشون لطف دارن ممنون
حدود ده دقیقه بود که اونجا بودم
داشتم تهیونگ و
نگاه میکردم
اون واقعا خوشگل بود
داشت با اعضای گروه های دیگه حرف میزد
ویو مینهو
مامانم رفته بود تو اتاق
که گوشیم زنگ خورد
@سلام خاله تارا(دوست جیا میشه)
تارا: سلام خوبی عزیزم مامانت اونجاست
@نه چطور
تارا: سریع برو بهش بگو مامانش حالش بده تو بیمارستانه سکته کرده
@دو دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم
ویو جیا
داشتم به بحث اعضا کوش میکردم که
در باز شد
مینهو بود اومده بود داخل
پی دی نیم: شما کی هستین
+با من کار دارن
اعضا داشتن با تعجب بهم
نگاه میکردن
رفتم پیش مینهو اروم گفت
@خاله تارا زنگ جد گفت مامانت حالش بده سکته کرده بیمارستانه
رفتم تو شک
+پی دی نیم من باید برم (نگران)
پی دی نیم: مشکلی پیش اومده
+من مادرم حالش خوب نیست باید برم
بعد از این که به پی دی نیم گفتم به سمت
در رفتم و دست مینهو و گرفتم و رفتیم بیرون
ویو تهیونگ
اون پسره کی بود باهاش
چرا صمیمی بودن
پسره ماسک زده بود صورتش معلوم نبود
.......
ببخشید دیر گذاشتم من وقت نمیکردم بنویسم
۴.۲k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.