فیک عشق جدیدم مافیا Part 6
با اینکه شرط هارو کامل نکردید ولی گذاشتم پارت ⁶
ا.ت ویو:
بد تر این نمیشهههه
تو فکر بودم که یهو جیمین گفت : امممم نمیخوای میکاپ رو شروع کنی ؟
ا.ت: چی ؟ اها بله الان شروع میکنم
وسایلم رو اماده کردم و شروع کردم به میکاپ
هر کی رو میکاپ میکردم باهام حرف میزد و میخندیدیم و از خودمون میگفتیم
ولی به تهیونگ که رسیدم یک کلمه هم باهام حرف نزد
از حرصش با انگشتر توی دستش بازی میکرد
ترسیدم پس سریعا میکاپ رو تموم کردم
ساعت ۹ بود که کنسرت شروع شد و منم اجازه داشتم از نزدیک ببینم
فلش بک به ساعت ۲ صبح :
کنسرت تموم شد و ارمی ها رفتن خونه
منم از بچه ها خداحافظی کردم و بغلشون کردم اما تهیونگ دست به سینه واستاده بود که نتونستم بغلش کنم
هوا خوب بود پس پیاده رفتم تا خونه
وسط راه بودم که یه بوگاتی مشکی جلوم واستاد و بعدش بیهوش شدم
فلش بک
به هوش اومدم
تو یه جای تاریک و خلوت رو صندلی بودم که دست و پا و دهنم بسته بود
یک هو یه نفر دهنم رو باز کرد
چند نفر اومدن جلوم واستادن
ا.ت: ههاااا ...... شما .... کی هستید ؟(با ترس)
؟: ما .........
شرط :
5 لایک
ا.ت ویو:
بد تر این نمیشهههه
تو فکر بودم که یهو جیمین گفت : امممم نمیخوای میکاپ رو شروع کنی ؟
ا.ت: چی ؟ اها بله الان شروع میکنم
وسایلم رو اماده کردم و شروع کردم به میکاپ
هر کی رو میکاپ میکردم باهام حرف میزد و میخندیدیم و از خودمون میگفتیم
ولی به تهیونگ که رسیدم یک کلمه هم باهام حرف نزد
از حرصش با انگشتر توی دستش بازی میکرد
ترسیدم پس سریعا میکاپ رو تموم کردم
ساعت ۹ بود که کنسرت شروع شد و منم اجازه داشتم از نزدیک ببینم
فلش بک به ساعت ۲ صبح :
کنسرت تموم شد و ارمی ها رفتن خونه
منم از بچه ها خداحافظی کردم و بغلشون کردم اما تهیونگ دست به سینه واستاده بود که نتونستم بغلش کنم
هوا خوب بود پس پیاده رفتم تا خونه
وسط راه بودم که یه بوگاتی مشکی جلوم واستاد و بعدش بیهوش شدم
فلش بک
به هوش اومدم
تو یه جای تاریک و خلوت رو صندلی بودم که دست و پا و دهنم بسته بود
یک هو یه نفر دهنم رو باز کرد
چند نفر اومدن جلوم واستادن
ا.ت: ههاااا ...... شما .... کی هستید ؟(با ترس)
؟: ما .........
شرط :
5 لایک
۴.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.