فیک Burn
فیک Burn ( سوختن )
Part1
صبح روز مهمانی ( ته ویو ) :
امروز قراره به مهمانی خانواده های کره برم و در این مهمانی افراد بزرگی شرکت میکنند و من هیجان زده ام.اوه راستی یادم رفت خودمو معرفی کنم ، من کیم تهیونگ هستم ، ۲۴ سالمه و کوچیکترین پسر و سوگولی پدرم ، مستر کیم ، دومین مافیای بزرگ کره ام و امشب قراره به گردهمایی مافیاهای کره برم. هیر (مو) آرتیست ها و ... اومدن و چند ساعت آماده شدنم طول کشید تا کمی قبل از رفتن حاضر شدم و وقتی به بیرون رفتم برادرام و پدرم خیلی ازم تعریف و تحسین کردم ، کت شلوار سیاه و جلیقه سیاه پوشیدم و یک پیراهن دکمه دار سفید با یقه گوشه سیاه و با کراوات سیاه و کفشام هم سیاهن و چرم اصل گاون و آلمانین (اسلاید۲) ، سوار ماشین شدم و به مهمانی رسیدم ، به طرف سفیر ایتالیا که امروز مهمان ویژه بود رفتم و باهاش دست دادم و کمی انگلیسی صحبت کردیم ، تو مهمانی تمام بادیگارد ها دور تا دور ایستاده بودن و بادیگارد های من هم گوشه ای ایستاده بودن و مواظبم بودن ، همانطور که کنار میز مشروب نزدیک یک ستون ایستاده به یکباره مرد بسیار جذاب با کت و شلوار صورتی کمرنگ و کرمی رو دیدم که سمت من یعنی میز مشروبات میومد.
صبح روز مهمانی ( کوک ویو ) :
با زنگ آلارم گوشیم پاشدم ، اوه فاکینگ یروز گوه دیگه هم شروع شد ، باز هم شب کابوس مرگ پدرم رو دیدم ، واقعا دیگه نمیکشم اما برای میراث پدرم دارم هنوز تلاش میکنم ، بزرگترین و قدرتمند ترین گروه مافیایی جهان ، این میراث خانوادگی ماست ، میراث خانواده جئون و من بالاتر از تمام جد و پدربزرگانم و پدرانم خطرناک ترین و قدرتمند ترین مرد جهان هستم و البته جذاب ترین ، هه ، البته خودمو معرفی نکردم نه ؟ من جئون جونگکوک تنها فرزند مستر جئون بزرگترین پدرخوانده سابق دنیا هستم و الان خودم قدرتمندترین پدرخوانده ام و ۲۵ سالمه ، پاشدم و دوش گرفتم و صبحونه خوردم و رفتم برای دویدن ، امروز میخوام ۵۰ کیلومتر بدوم ، ساعت ۱۰ صبح شروع کردم و تا ساعت ۳ بعدازظهر دویدم و رسیدم خونه ، مثل صگ خسته ام اما دوش گرفتم و ناهار خوردم و کمی استراحت کردم ، ساعت ۶ و نیم بعدازظهره ، به جین زنگ زدم شاید امشب ...
Part1
صبح روز مهمانی ( ته ویو ) :
امروز قراره به مهمانی خانواده های کره برم و در این مهمانی افراد بزرگی شرکت میکنند و من هیجان زده ام.اوه راستی یادم رفت خودمو معرفی کنم ، من کیم تهیونگ هستم ، ۲۴ سالمه و کوچیکترین پسر و سوگولی پدرم ، مستر کیم ، دومین مافیای بزرگ کره ام و امشب قراره به گردهمایی مافیاهای کره برم. هیر (مو) آرتیست ها و ... اومدن و چند ساعت آماده شدنم طول کشید تا کمی قبل از رفتن حاضر شدم و وقتی به بیرون رفتم برادرام و پدرم خیلی ازم تعریف و تحسین کردم ، کت شلوار سیاه و جلیقه سیاه پوشیدم و یک پیراهن دکمه دار سفید با یقه گوشه سیاه و با کراوات سیاه و کفشام هم سیاهن و چرم اصل گاون و آلمانین (اسلاید۲) ، سوار ماشین شدم و به مهمانی رسیدم ، به طرف سفیر ایتالیا که امروز مهمان ویژه بود رفتم و باهاش دست دادم و کمی انگلیسی صحبت کردیم ، تو مهمانی تمام بادیگارد ها دور تا دور ایستاده بودن و بادیگارد های من هم گوشه ای ایستاده بودن و مواظبم بودن ، همانطور که کنار میز مشروب نزدیک یک ستون ایستاده به یکباره مرد بسیار جذاب با کت و شلوار صورتی کمرنگ و کرمی رو دیدم که سمت من یعنی میز مشروبات میومد.
صبح روز مهمانی ( کوک ویو ) :
با زنگ آلارم گوشیم پاشدم ، اوه فاکینگ یروز گوه دیگه هم شروع شد ، باز هم شب کابوس مرگ پدرم رو دیدم ، واقعا دیگه نمیکشم اما برای میراث پدرم دارم هنوز تلاش میکنم ، بزرگترین و قدرتمند ترین گروه مافیایی جهان ، این میراث خانوادگی ماست ، میراث خانواده جئون و من بالاتر از تمام جد و پدربزرگانم و پدرانم خطرناک ترین و قدرتمند ترین مرد جهان هستم و البته جذاب ترین ، هه ، البته خودمو معرفی نکردم نه ؟ من جئون جونگکوک تنها فرزند مستر جئون بزرگترین پدرخوانده سابق دنیا هستم و الان خودم قدرتمندترین پدرخوانده ام و ۲۵ سالمه ، پاشدم و دوش گرفتم و صبحونه خوردم و رفتم برای دویدن ، امروز میخوام ۵۰ کیلومتر بدوم ، ساعت ۱۰ صبح شروع کردم و تا ساعت ۳ بعدازظهر دویدم و رسیدم خونه ، مثل صگ خسته ام اما دوش گرفتم و ناهار خوردم و کمی استراحت کردم ، ساعت ۶ و نیم بعدازظهره ، به جین زنگ زدم شاید امشب ...
۲.۲k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.