< زیـبـاتَرذاَز مــاه >
< زیـبـاتَرذاَز مــاه >
part: ³²
اگوست دی: جدی داری میگیی؟ دمت گرم بابا
کاکاشی: بادخودم گفتم وقتی مهارت های نینجوتسو رو عالی بلدم و هوکاگه هم بودم چرا نشم
شینوبو: میشه بپرسم راجب چی شما دوتا حرف میزنین
کاکاشی: خب نینجوتسو که میدونی چیه
شینوبو: در اون حد اسکل نیستم میدونم
کاکاشی: شایدم در اون حد باشی و چیزی که میگیم متوجه نشی فقط اینو بدون که ما دوتا دوستای قدیمی هستیم
شینوبو: دستم بهت برسه میکشمت
کاکاشی: تو دستت به من نمیرسه چون من تو ژاپنم و تو داخل کره
شینوبو: اگویت دی هیچی به این رفیق فا... چیز به رفیق کم عقلت نمیگی؟(هوشش درس حرف بزن راجب کاکاشی🗿🔪)
اگوست دی: بهتره دعوا نکنین دوس باشین با هم
ویو شینوبو:
این دوتا اقد ور ور کردن دیگه مفرم در اومده بود اقد با هم حرف زدن که دیگه بالاخره بعد 2 ساعت تموم شد خیلی کفری بودم و اگوست دی هم همینجوری بعدش صحبتش گف شب بخیر دُمشو گذاشت رو کولش رف منم از حرصم بلند شدم یه لیوان اب برداشتن بردن رفتم تو اتاق چون میخاستم بریزم روش چون میدونستم از اینکه خیس بشه بدش میاد
رف داخل اتاق و ابو خالی کرد رو اگوست دی موهاش خیس شد مثه گربه اخماش رف تو هم عصبی بود
اگوست دی: این چه کاری بود؟(جدی عصبی)
از زبان راوی زحمت کش و وقت گزار:
( " ) این علامت یعنی طرف داره تو ذهنش میگه
شینوبو: "اوخ اوخ بد شد که" (لیوانو پشتش برد) اممم خب چرا خودت اینجوری میکنی
اگوست دی: چحوری میکنم(عصبی)
شینوبو: همین دیگه یه شب بخیر خشک و خالی
اگوست دی:....
خب دیگه بسه من دو پارت از همونی که خودش میدونه میخام😌
part: ³²
اگوست دی: جدی داری میگیی؟ دمت گرم بابا
کاکاشی: بادخودم گفتم وقتی مهارت های نینجوتسو رو عالی بلدم و هوکاگه هم بودم چرا نشم
شینوبو: میشه بپرسم راجب چی شما دوتا حرف میزنین
کاکاشی: خب نینجوتسو که میدونی چیه
شینوبو: در اون حد اسکل نیستم میدونم
کاکاشی: شایدم در اون حد باشی و چیزی که میگیم متوجه نشی فقط اینو بدون که ما دوتا دوستای قدیمی هستیم
شینوبو: دستم بهت برسه میکشمت
کاکاشی: تو دستت به من نمیرسه چون من تو ژاپنم و تو داخل کره
شینوبو: اگویت دی هیچی به این رفیق فا... چیز به رفیق کم عقلت نمیگی؟(هوشش درس حرف بزن راجب کاکاشی🗿🔪)
اگوست دی: بهتره دعوا نکنین دوس باشین با هم
ویو شینوبو:
این دوتا اقد ور ور کردن دیگه مفرم در اومده بود اقد با هم حرف زدن که دیگه بالاخره بعد 2 ساعت تموم شد خیلی کفری بودم و اگوست دی هم همینجوری بعدش صحبتش گف شب بخیر دُمشو گذاشت رو کولش رف منم از حرصم بلند شدم یه لیوان اب برداشتن بردن رفتم تو اتاق چون میخاستم بریزم روش چون میدونستم از اینکه خیس بشه بدش میاد
رف داخل اتاق و ابو خالی کرد رو اگوست دی موهاش خیس شد مثه گربه اخماش رف تو هم عصبی بود
اگوست دی: این چه کاری بود؟(جدی عصبی)
از زبان راوی زحمت کش و وقت گزار:
( " ) این علامت یعنی طرف داره تو ذهنش میگه
شینوبو: "اوخ اوخ بد شد که" (لیوانو پشتش برد) اممم خب چرا خودت اینجوری میکنی
اگوست دی: چحوری میکنم(عصبی)
شینوبو: همین دیگه یه شب بخیر خشک و خالی
اگوست دی:....
خب دیگه بسه من دو پارت از همونی که خودش میدونه میخام😌
۱.۵k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.