پارت ۱
فیک تهیونگ عشق تو:
(ویوا/ت):
سلام ا/ت هستم ۲۷ سالمه و خب تو یه خونواده پولدار زندگی میکنم از نظر بقیه یه دختر کیوتم ولی خب هعی دوست ندارم انقدر کیوت باشم(کیوت عصبی) و خب دیگه اینکه جدیدا با یه پسره تو کلاس آشنا شدم خب وقتی باهم آشنا شدیم که مربی گفت برم بالا سره پسره و کمک مربیش بشم اسمه پسره تهیونگه دیروز ساک ورزشیشو تو باشگاه جا گذاشته بود و امروز بهم گفت اگه زحمتی نمیشه ببرم دمه دره خونش از اونجایی هم که باهاش زیاد صمیمی نبودم و نمیتونستم بهش نه بگم قبول کردم آماده شدم و رفتم به سمته اون لوکیشنی که برام فرستاده بود.
(تهیونگ ویو):
سلام تهیونگم ۲۸ سالمه وقتی ۹ سالم بود یه خونواده اشرافی تمام خانواده مو قتل عام کردن و من همون روز جلوی دره خونمون گریه می کردم که یه خانمه میانسالی من روز به فرزند خوردگی قبول کرد به من مهارت های زیادی یاد داد و من رو در خونه ی کوچکش جا داد
(ویوا/ت):
سلام ا/ت هستم ۲۷ سالمه و خب تو یه خونواده پولدار زندگی میکنم از نظر بقیه یه دختر کیوتم ولی خب هعی دوست ندارم انقدر کیوت باشم(کیوت عصبی) و خب دیگه اینکه جدیدا با یه پسره تو کلاس آشنا شدم خب وقتی باهم آشنا شدیم که مربی گفت برم بالا سره پسره و کمک مربیش بشم اسمه پسره تهیونگه دیروز ساک ورزشیشو تو باشگاه جا گذاشته بود و امروز بهم گفت اگه زحمتی نمیشه ببرم دمه دره خونش از اونجایی هم که باهاش زیاد صمیمی نبودم و نمیتونستم بهش نه بگم قبول کردم آماده شدم و رفتم به سمته اون لوکیشنی که برام فرستاده بود.
(تهیونگ ویو):
سلام تهیونگم ۲۸ سالمه وقتی ۹ سالم بود یه خونواده اشرافی تمام خانواده مو قتل عام کردن و من همون روز جلوی دره خونمون گریه می کردم که یه خانمه میانسالی من روز به فرزند خوردگی قبول کرد به من مهارت های زیادی یاد داد و من رو در خونه ی کوچکش جا داد
۷.۴k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.