진정한 사랑❤
진정한 사랑❤
P~ 32
؛!چ...چی...چیی!؟
جیمین:شماها ب..برین دیگه
!؛*تعظیم کردن و با تعجب رفتن*
جیمین:«رفتم تو اتاق درو بستم لبه تخت نشستم»
جیمین:جینا بیب.....
جینا:........
جیمین:بیب پاشو دیگه بیب
جینا:هوم چیه کی اومدی
جیمین:هه معلومه به خاطر جنابعالی اومدم دیگه😏
جینا:چشیده کاری کردم *جیمین بغلش دراز کشید *
جیمین:معلومه بیب منو از راه بدر کردی چرا اینکار رو کردی!؟
جینا:مگه چیکار کردم🥺🤨
جیمین:من رفته بودم کارخونه جیو زنگ زد گف خدمتکار هرچی در زده و صدات زده درؤ باز نکردی یه خدمتکار دیگه اومد پیشش و گف چیشده اونم بهش میگه ۱۵ مین کلن بیچاره ها صدات زدن و در زدن بعد به بادیگارد گفتن به من زنگ زده همه رو نگران کردی🥴
جینا:😳منننننن
جیمین:اره بیب تو و باعث شدی من برگردم پس تنبیه میشی
جینا:یاا جیمیناا دسته خودم که نبود خوابم سنگینه چیکار کنم
جیمین:بحر حال
جینا:یااا*داد*
جیمین:چرا داد میزنی تنبیهت بیشتر میشه
جینا:جیمینا چاگیا ترو خدا*لب جیمین رو محکم میبوسه*لطفا🥺
جیمین:باید فک کنم...امم...نه
جینا:جیمینا بدجنس نباش *رو بدن جیمین دراز میکشه .جیمین به تخت تکیه داده . و دستاشو پشت گردن جیمین میندازه و همو نگامیکنن *
جیمین:یاا اینطوری نکن اینجوری بیشتر میخوامت
جینا:بهت قول میدم هفته دیگه باهم باشیم ولی این مدت فقت کیس اوکه
جیمین:رو حرفت میمونی اگه میمونی اوکی
جینا:ممنونننن بهترینم*میبوستش لب*
پشه خدمتکارا بیچاره:🤌🏻
&چی واقعا خانم الان چطورن
!ارباب عصبی میشه بنظرتون
؛باید بشه از کارش با نگرانی و سریع اومده
€الله و.....
!دوباره میخوای فاتحه بخونی😑
€چیه خب ولی خانم چیزی نمیشه بلایی سرش نمیاد
؛ما اونجا بودیم نه تؤ پس نیشت رو ببند
&داره حدس میزنه
¶غیبتتون تموم شد بیاید سفره رو پهن کنین
&؛!€چشم اجوما*سفره پهن کردن و جیمین و جینا اومدن غذا خوردن و جیمین دوباره برگشت شرکت**رو مبل نشسته بودم حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم برم تو حیاط گوشیم رو برداشتم و رفتم رو تاب نشستم گوشیم رو باز کردم و داشتم تو پینتسرت گشت میزدم که یه پیام اومد از ناشناس *
جینا:هوفف دوباره کدوم مزاحمیه*بازش کردم یه عکس بود و زیرش نوشته بود*
«دیدی عشقت جیمین تورو دوس نداره اون منو دوس داره😏😼»
«پس برو خودتو بکش 🏴☠️😂اللن میری گریه میکنی تا حد مرگ🤣***»
در جوابش گفتم
~بپا یه موقه خودت نمیری با این کارات هرزه کوچولو میدونم این عکس و این صدا فیکه و راهتو بکش و برو و دیگه مزاحم زندگی ما نشو😒😏~
اینو گفتم شمارشو یادداشت کردم و حذفش کردم و کلن مسدود
جینا:هه😒فک کرده با این کارا میتونه به جایی برسه عمرا😏*گوشی رو خاموش کردم جیو رو صدا زدم اومد*
🤵🏻♂بله خانم با من کاری داشتین
جینا:اره ببین....
#نفر_بعدی_درکار_نیست
P~ 32
؛!چ...چی...چیی!؟
جیمین:شماها ب..برین دیگه
!؛*تعظیم کردن و با تعجب رفتن*
جیمین:«رفتم تو اتاق درو بستم لبه تخت نشستم»
جیمین:جینا بیب.....
جینا:........
جیمین:بیب پاشو دیگه بیب
جینا:هوم چیه کی اومدی
جیمین:هه معلومه به خاطر جنابعالی اومدم دیگه😏
جینا:چشیده کاری کردم *جیمین بغلش دراز کشید *
جیمین:معلومه بیب منو از راه بدر کردی چرا اینکار رو کردی!؟
جینا:مگه چیکار کردم🥺🤨
جیمین:من رفته بودم کارخونه جیو زنگ زد گف خدمتکار هرچی در زده و صدات زده درؤ باز نکردی یه خدمتکار دیگه اومد پیشش و گف چیشده اونم بهش میگه ۱۵ مین کلن بیچاره ها صدات زدن و در زدن بعد به بادیگارد گفتن به من زنگ زده همه رو نگران کردی🥴
جینا:😳منننننن
جیمین:اره بیب تو و باعث شدی من برگردم پس تنبیه میشی
جینا:یاا جیمیناا دسته خودم که نبود خوابم سنگینه چیکار کنم
جیمین:بحر حال
جینا:یااا*داد*
جیمین:چرا داد میزنی تنبیهت بیشتر میشه
جینا:جیمینا چاگیا ترو خدا*لب جیمین رو محکم میبوسه*لطفا🥺
جیمین:باید فک کنم...امم...نه
جینا:جیمینا بدجنس نباش *رو بدن جیمین دراز میکشه .جیمین به تخت تکیه داده . و دستاشو پشت گردن جیمین میندازه و همو نگامیکنن *
جیمین:یاا اینطوری نکن اینجوری بیشتر میخوامت
جینا:بهت قول میدم هفته دیگه باهم باشیم ولی این مدت فقت کیس اوکه
جیمین:رو حرفت میمونی اگه میمونی اوکی
جینا:ممنونننن بهترینم*میبوستش لب*
پشه خدمتکارا بیچاره:🤌🏻
&چی واقعا خانم الان چطورن
!ارباب عصبی میشه بنظرتون
؛باید بشه از کارش با نگرانی و سریع اومده
€الله و.....
!دوباره میخوای فاتحه بخونی😑
€چیه خب ولی خانم چیزی نمیشه بلایی سرش نمیاد
؛ما اونجا بودیم نه تؤ پس نیشت رو ببند
&داره حدس میزنه
¶غیبتتون تموم شد بیاید سفره رو پهن کنین
&؛!€چشم اجوما*سفره پهن کردن و جیمین و جینا اومدن غذا خوردن و جیمین دوباره برگشت شرکت**رو مبل نشسته بودم حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم برم تو حیاط گوشیم رو برداشتم و رفتم رو تاب نشستم گوشیم رو باز کردم و داشتم تو پینتسرت گشت میزدم که یه پیام اومد از ناشناس *
جینا:هوفف دوباره کدوم مزاحمیه*بازش کردم یه عکس بود و زیرش نوشته بود*
«دیدی عشقت جیمین تورو دوس نداره اون منو دوس داره😏😼»
«پس برو خودتو بکش 🏴☠️😂اللن میری گریه میکنی تا حد مرگ🤣***»
در جوابش گفتم
~بپا یه موقه خودت نمیری با این کارات هرزه کوچولو میدونم این عکس و این صدا فیکه و راهتو بکش و برو و دیگه مزاحم زندگی ما نشو😒😏~
اینو گفتم شمارشو یادداشت کردم و حذفش کردم و کلن مسدود
جینا:هه😒فک کرده با این کارا میتونه به جایی برسه عمرا😏*گوشی رو خاموش کردم جیو رو صدا زدم اومد*
🤵🏻♂بله خانم با من کاری داشتین
جینا:اره ببین....
#نفر_بعدی_درکار_نیست
۴.۵k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.