سناریو
سناریو
وقتی آشپز خونه رو نابود کردی
جین:با قابلمه دنبالته
نامجون:دیگه عادت کرده (بچم خیلی مظلومه)
شوگا:خوابه:/
هوسوک:هییی عزیزم فدا سرت میگم بیان تمیز کن (بچم خیلی مهربونه عرررررر)
جیمین:با قیافه پوکر فیسی میگه من با چه امیدی با یه همچین عجوبه ای ازدواج کردم؟
تهیونگ:اخه یزید من دیروز اینجا رو تمیز کردم یونتاننننن بیا گازش بگیر
جونگکوک:به شیرموزام که دست نزدی؟
ا/ت:من غلط بکنم
جونگکوک:خا پس فدا سرت(عاشق این منطقنم پسر)
اگه خوشت امد لایک کن
ببخشید که بد شد
وقتی آشپز خونه رو نابود کردی
جین:با قابلمه دنبالته
نامجون:دیگه عادت کرده (بچم خیلی مظلومه)
شوگا:خوابه:/
هوسوک:هییی عزیزم فدا سرت میگم بیان تمیز کن (بچم خیلی مهربونه عرررررر)
جیمین:با قیافه پوکر فیسی میگه من با چه امیدی با یه همچین عجوبه ای ازدواج کردم؟
تهیونگ:اخه یزید من دیروز اینجا رو تمیز کردم یونتاننننن بیا گازش بگیر
جونگکوک:به شیرموزام که دست نزدی؟
ا/ت:من غلط بکنم
جونگکوک:خا پس فدا سرت(عاشق این منطقنم پسر)
اگه خوشت امد لایک کن
ببخشید که بد شد
۳.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.