پادشاه من پارت ۵
ا/ت ویو
هوفففففف کی حوصله داره اه اه اه ( از خدات باشه)
بعد از کلی آیین و مسخره بازی منو فرستادن پیشه اون
+ هانبوکاتو در بیار
_ هاااا جانننن؟
+ زود باش وگر نه خودم درمیارم
نمیتونستم کاری کنم یه قطره اشک ناخواسته رو گونم ریختو هانبوکم رو کاملا در آورده بودم که
پرش زمانی به صب ساعت ۴
ا/ت ویو
کله شب داش ب فاکم میداد ایییی دلممم
_ اخخخخخخخخخ
+ بگیر بکپ
_. دلمممممم
+ میگم بخواب . عصبی
بزوری رفتم تو حموم خدمتکارا با چهره خوابآلود کمکم کردن خودمو بشورم و آماده شدم دلم کمتر درد میکرد یه هانبوکه رزمی که سبز بود(میزارم) پوشیدم و موهای بلندم که همیشه گوجه بالا میبستمشونو کسی هم نمیدونست بلنده رو باز کردمو دوباره گوجش کردم و رفتم پایین و سواره کارولینا شدم و رفتم خونمون و تیرکمونو شمشیر بازی تمرین کردم و رفتم خونه خودم و به پرنده پیغام رسونم گفتم بره پیشه بورامو نامه رو بهش برسونه تو نامه گفته بودم که بیاد خونم که تو جنگله و کسی نمیدونه به جز بورام که وجود داره بعده کلی خوردنو و کلیدی مشروب خوردن بازم مست نشده بودیم رفتم سمته کارولینا سوارش شدم برم قصر دیدم رو دیوار ها اعلامیه زدن
" ملکه !
ملکه ی جدید گم شده لطفا اگر پیداش کردین به قصر خبر بدین ! "
پوزخندی زدمو تو راه سربازارو دیدم که اومدن سمتم
سربازه۱. بانویه مننننننن شما خوبینننن؟؟؟؟
_ هومم
سربازه۲. باید زود بریم قصر تا امپراطور همجارو بهم نریخته
_ باش
رفتن
سربازه۵. امپراطور ملکه پیدا شدن ملکه
+ واقعا؟ بگین بیان تو
سربازه۵. چشم . برین تو
بیا پایین
پایین تر
پایین تر تر
شرط.
لایک.۱۲
کامنت . ۸
هوفففففف کی حوصله داره اه اه اه ( از خدات باشه)
بعد از کلی آیین و مسخره بازی منو فرستادن پیشه اون
+ هانبوکاتو در بیار
_ هاااا جانننن؟
+ زود باش وگر نه خودم درمیارم
نمیتونستم کاری کنم یه قطره اشک ناخواسته رو گونم ریختو هانبوکم رو کاملا در آورده بودم که
پرش زمانی به صب ساعت ۴
ا/ت ویو
کله شب داش ب فاکم میداد ایییی دلممم
_ اخخخخخخخخخ
+ بگیر بکپ
_. دلمممممم
+ میگم بخواب . عصبی
بزوری رفتم تو حموم خدمتکارا با چهره خوابآلود کمکم کردن خودمو بشورم و آماده شدم دلم کمتر درد میکرد یه هانبوکه رزمی که سبز بود(میزارم) پوشیدم و موهای بلندم که همیشه گوجه بالا میبستمشونو کسی هم نمیدونست بلنده رو باز کردمو دوباره گوجش کردم و رفتم پایین و سواره کارولینا شدم و رفتم خونمون و تیرکمونو شمشیر بازی تمرین کردم و رفتم خونه خودم و به پرنده پیغام رسونم گفتم بره پیشه بورامو نامه رو بهش برسونه تو نامه گفته بودم که بیاد خونم که تو جنگله و کسی نمیدونه به جز بورام که وجود داره بعده کلی خوردنو و کلیدی مشروب خوردن بازم مست نشده بودیم رفتم سمته کارولینا سوارش شدم برم قصر دیدم رو دیوار ها اعلامیه زدن
" ملکه !
ملکه ی جدید گم شده لطفا اگر پیداش کردین به قصر خبر بدین ! "
پوزخندی زدمو تو راه سربازارو دیدم که اومدن سمتم
سربازه۱. بانویه مننننننن شما خوبینننن؟؟؟؟
_ هومم
سربازه۲. باید زود بریم قصر تا امپراطور همجارو بهم نریخته
_ باش
رفتن
سربازه۵. امپراطور ملکه پیدا شدن ملکه
+ واقعا؟ بگین بیان تو
سربازه۵. چشم . برین تو
بیا پایین
پایین تر
پایین تر تر
شرط.
لایک.۱۲
کامنت . ۸
۲.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.