پارت ۱۲
با باز شدن در به خودم اومدم درسته شوگا بود
شوگا: کصخلی نه بخاطر فیلم گریه میکنی
ات: به تو ...
میخواستم حرفمو کامل کنم دیدم پخش زمین شد پس مست کرده رفتم کمکش کردم که بره تو اتاق بخوابه خودمم تلویزیون خاموش کردم رفتم اتاقم خوابیدم
ویو شوگا
از خواب بیدار شدم امروز تولدم بود چون میرم شرکت مطمئنم خانوادم میان اونجا که تولد بگیرن پس پاشدم رفتم طلا فروشی که انگشتر بخرم برای اینکه فیلم بازی کنم لباسامو پوشیدمو از خونه زدم بیرون
ویو ات
از خواب بیدار شدم رفتم حموم بعد چند دقیقه اومدم لباسامو پوشیدم که صدای زنگ در اومد رفتم ببینم که
ات: خاله و عمو شماینن بفرماید تو
مامان شوگا : نه دخترم امروز تولد شوگا میخوایم بریم شرکتش تو هم برو لباس به پوش بیا
ات: آخه..
م.ش: آخه ماخه نداریم بدو برو به پوش
ات : باشه
رفتم یه لباس پوشیدم (عکسشو میزارم) ارایش نرمالم کردم رفتم سوار ماشین عمو (بابا شوگا) شدم بعد از چند دقیقه رسیدم به شرکت من پشتشون میرفتم داخل که کیکو در آوردن رفتن ب سمت دفتر شوگا
م.ش : پسرم تولد مبارک
شوگا : مرسی مامان
م.ش: خوب چه کادوی میخوای بهت بدم
شوگا : هیچی نمیخوان فقط یه چیزی میخوام
ویو شوگا
دقیقن همه اومدن وقت نقش باز کردنه رفتم تبقه پایین...
شوگا: کصخلی نه بخاطر فیلم گریه میکنی
ات: به تو ...
میخواستم حرفمو کامل کنم دیدم پخش زمین شد پس مست کرده رفتم کمکش کردم که بره تو اتاق بخوابه خودمم تلویزیون خاموش کردم رفتم اتاقم خوابیدم
ویو شوگا
از خواب بیدار شدم امروز تولدم بود چون میرم شرکت مطمئنم خانوادم میان اونجا که تولد بگیرن پس پاشدم رفتم طلا فروشی که انگشتر بخرم برای اینکه فیلم بازی کنم لباسامو پوشیدمو از خونه زدم بیرون
ویو ات
از خواب بیدار شدم رفتم حموم بعد چند دقیقه اومدم لباسامو پوشیدم که صدای زنگ در اومد رفتم ببینم که
ات: خاله و عمو شماینن بفرماید تو
مامان شوگا : نه دخترم امروز تولد شوگا میخوایم بریم شرکتش تو هم برو لباس به پوش بیا
ات: آخه..
م.ش: آخه ماخه نداریم بدو برو به پوش
ات : باشه
رفتم یه لباس پوشیدم (عکسشو میزارم) ارایش نرمالم کردم رفتم سوار ماشین عمو (بابا شوگا) شدم بعد از چند دقیقه رسیدم به شرکت من پشتشون میرفتم داخل که کیکو در آوردن رفتن ب سمت دفتر شوگا
م.ش : پسرم تولد مبارک
شوگا : مرسی مامان
م.ش: خوب چه کادوی میخوای بهت بدم
شوگا : هیچی نمیخوان فقط یه چیزی میخوام
ویو شوگا
دقیقن همه اومدن وقت نقش باز کردنه رفتم تبقه پایین...
۱۱.۳k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.