یین و یانگ (پارت ۴۲)
بعد این همه سال خیلی خوش قیافه تر شده و هیکلش هم بزرگتر شده . دست و پامو کامل بسته . گندش بزنن! دقیقا پاهامو بسته ، اون میدونه...(ا/ت هنر های رزمی ترکیبی و بوکس کار میکنه و به لگد های مرگبارش معروفه) یعنی این همه مدت ، پیگیری بوده؟ پوزخندی زدم و گفتم : داروی بهتر نداشتی؟ از توی آینه نگام کرد و گفت : نمی خواستم زیاد خواب بمونی. با هم خیلی کار داریم . تکونی به خودم دادم شاید بتونم آزاد شم ، دوایل : تقلا نکن ، از بدی های شهرت اینه ، همه ی حقه هات لو میره . مطمئن شدم نتونی هیچ کدومشون رو اجرا کنی . پوفی گفتم ، نگاهی به کنارم انداختم ، برچسب ون کرایه ای . ون کرایه ای ، خود دوایل تنها ، اون یه آدم عادی بود نه یه مافیا یا گانگستر . با این حال مثل آب خوردن من رو دزدید ، این نشون میده تا چه حد بی دفاعم . ولی دوایل یه چیز رو نمیدونست، من هیچوقت این یکی را رو نکردم .***خیلی گیج بودم ، ماشین وایساد ، دوایل اومد پشت و خواست من بغل کنه ببره . تا خواست بهم دست بزنه ، جیغم دراومد و شروع کردم تقلا کردن.گفتم :ولم کن عوضی!بهم دست نزن ! بهم توجهی نکرد ، براید استایل بغلم کرد و بردم داخل ساختمون . مدام جیغ می زدم و وول می خوردم ولی انگار نه انگار . یه خونه ی خیلی بزرگ بود ولی خالی خالی . خونه که چه عرض کنم عمارت . قالب تهی کردم . اینجا خیلی دورافتاده ست . بردم توی یه اتاق با تم دارک . همونجور دست و پا بسته گذاشتم رو تخت . گفتم : چی ازم می خوای حرومزاده ، ولم کن ! دوایل : هوی هوی کم جیغ جیغ کن ، سرمو بردی . پشیمون شدم ، این جوری فایده نداره . یه آمپول برداشت و بهم تزریق کرد . دوایل : فعلا خستم بیبی گرل . بعدا میام باهم خوش بگذرونیم . تو هم تا میام یکم استراحت کن . سرم گیج رفت ، آخرین چیزی که دیدم بسته شدن در بود .***با صدای مبهم و گُنگی به هوش اومدم . دوایل بود که داست صدام می زد . چشام رو باز کردم . دوایل اونور تخت داشت موهاشو خشک می کرد . معلوم بود تازه از حموم بیرون اومده و جز حوله چیزی دورش نبود . فوری چشام رو بستم . گفتم : خجالت بکش . دوایل که متوجه شد بیدار شدم ، پوزخندی زد و گفت : بالاخره بیدار شدی بیبی گرل.
#فیک_بی_تی_اس #فیک
#فیک_بی_تی_اس #فیک
۸.۴k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.