توکیو پارت ۱۹
توکیو پارت ۱۹
مایکی : برو از دلش در بیار وگرنه اون روی میکو رو میبینی و برات گرون تموم میشه پس الان که ارزونه برو 😁
کوکو : میکو چی دوست داری
مایکی : اون همه چیزو دوست داره 😑
کوکو : باشه بابا تو راهنمایی بلد نیستی
چیفو : کوکو گردن بند دوست داره با شکل خرگوش خودش یبار بهم گفت
کوکو : ممنون چیفیو راستی ( در گوش چیفو ) دوست دختر خوبی داری ازش مراقبت کن
چیفو = 🍅
چیفو : خفه شو کوکووووووووو
کوکو : باشه بابا باشه ول کن خدافظ
از دید کوکو
خب گردنبندو گرفتم برم ببینم کجاس
گذر زما
دیدم روی یه نیمکت نشسته بارون میاد خیس نشه پاهاسو جمع کرده بود عروسکش رو بغل کرده بود رفتم نزدیگ تر دیدم داره گریه میکنه فکنم دختر حساسی باشه که با یه حرف کوچیک شکست و اینقدر ناراحت شد
رفتم و از چشت بغلش کردم که اروم شه
میکو : ولم کن چیفو
کوکو : من که چیفو نیستم
میکو بعد اینکه فهمید منم قرمز شد
میکو : چی میخوای دوباره بشکونیم نیازی نیست خودم به اندازه کافی ناراحت هستم
کوکو : برای اون موقع ببخشید من نمیخواستم ناراختت کنم این برای توعه
گردن بندو جلوش گرفتم
میکو نگاش کرد
میکو : ممنون کیف پول تومان ولی به موقع بودچون اگه بیشتر ازت ناراحت میشدم به ضررت تموم میشو
کوکو : پس خوبه زود تر اومدم
میکو : ولی خیلی ازت ممنونم
کوکو : چرا اینقدر زود ناراحت میشی
میکو : اخه خیلی درد کشیدم برای همینه زود ناراحت میشم
کوکو : مثلا یکی از نزدیکاشونو بگو
میکو : اگه بخوام اون اخری رو بگم چند وقت پیش بعد از مبارزه با تنجیکو یه پسر به اسم سانزو کو رهبر بونتنه منو دزدید و شکنجه داد تا نقطه ضعف مایکی رو بهش بگم ولی مایکی قبل از اینکه صبرم تموم شه رسید و نجاتم داد
کوکو : او ..... ااااااا........ انتظارشو نداشتم ..
....رهبر بونتن خیلی قویه چیکارت کرد
میکو : چند تا از دنده هامو شکوند فکنم اسون گرفته بود
کوکو : ت....تو ....به این میگی اسون
میکو : اره تمرینایی که مایکی باهام کردو میدیدی چی میگفتی
کوکو : یعنی اینقدر سخت بود
میکو : اره
از دید میکو
پسر خوبیه به اندازه ی چیفو ازش خوشم میاد
میکو : نگران نبا نمیزارم نه مایکی نه کسه دیگه ای به کیف پول کوچولوی من صدمه بزنه
سرشو ناز کردم
کوکو : قد خودتو دیدی
بغلش کردم
میکو : لطفا مسخرم نکن ( با گریه )
کوکو : باشه کوچولوی من
هم میکو و هم کوکو=🍅
فردا صبح
میکو : مایکی کوکو چطور پسریه
مایکی : اصلا سمتش نرو خیلی دختر بازه
میکو : ولی میشه به عنوان دوست معمولی باهاش باشم
مایکی : باشه ولی بیشتر نه پسر خوبی نست
میکو : ممنون اعضای گنگت خیلی خوبن
مایکی : پس خودم چی
میکو : خودت از همشون باحال تری و تازه بهترین داداش دنیایی
مایکی : جدا ممنونننننننننننننننننن
میکو : مایکی میشه برم پیش چیفو
مایکی : باشه
مایکی : برو از دلش در بیار وگرنه اون روی میکو رو میبینی و برات گرون تموم میشه پس الان که ارزونه برو 😁
کوکو : میکو چی دوست داری
مایکی : اون همه چیزو دوست داره 😑
کوکو : باشه بابا تو راهنمایی بلد نیستی
چیفو : کوکو گردن بند دوست داره با شکل خرگوش خودش یبار بهم گفت
کوکو : ممنون چیفیو راستی ( در گوش چیفو ) دوست دختر خوبی داری ازش مراقبت کن
چیفو = 🍅
چیفو : خفه شو کوکووووووووو
کوکو : باشه بابا باشه ول کن خدافظ
از دید کوکو
خب گردنبندو گرفتم برم ببینم کجاس
گذر زما
دیدم روی یه نیمکت نشسته بارون میاد خیس نشه پاهاسو جمع کرده بود عروسکش رو بغل کرده بود رفتم نزدیگ تر دیدم داره گریه میکنه فکنم دختر حساسی باشه که با یه حرف کوچیک شکست و اینقدر ناراحت شد
رفتم و از چشت بغلش کردم که اروم شه
میکو : ولم کن چیفو
کوکو : من که چیفو نیستم
میکو بعد اینکه فهمید منم قرمز شد
میکو : چی میخوای دوباره بشکونیم نیازی نیست خودم به اندازه کافی ناراحت هستم
کوکو : برای اون موقع ببخشید من نمیخواستم ناراختت کنم این برای توعه
گردن بندو جلوش گرفتم
میکو نگاش کرد
میکو : ممنون کیف پول تومان ولی به موقع بودچون اگه بیشتر ازت ناراحت میشدم به ضررت تموم میشو
کوکو : پس خوبه زود تر اومدم
میکو : ولی خیلی ازت ممنونم
کوکو : چرا اینقدر زود ناراحت میشی
میکو : اخه خیلی درد کشیدم برای همینه زود ناراحت میشم
کوکو : مثلا یکی از نزدیکاشونو بگو
میکو : اگه بخوام اون اخری رو بگم چند وقت پیش بعد از مبارزه با تنجیکو یه پسر به اسم سانزو کو رهبر بونتنه منو دزدید و شکنجه داد تا نقطه ضعف مایکی رو بهش بگم ولی مایکی قبل از اینکه صبرم تموم شه رسید و نجاتم داد
کوکو : او ..... ااااااا........ انتظارشو نداشتم ..
....رهبر بونتن خیلی قویه چیکارت کرد
میکو : چند تا از دنده هامو شکوند فکنم اسون گرفته بود
کوکو : ت....تو ....به این میگی اسون
میکو : اره تمرینایی که مایکی باهام کردو میدیدی چی میگفتی
کوکو : یعنی اینقدر سخت بود
میکو : اره
از دید میکو
پسر خوبیه به اندازه ی چیفو ازش خوشم میاد
میکو : نگران نبا نمیزارم نه مایکی نه کسه دیگه ای به کیف پول کوچولوی من صدمه بزنه
سرشو ناز کردم
کوکو : قد خودتو دیدی
بغلش کردم
میکو : لطفا مسخرم نکن ( با گریه )
کوکو : باشه کوچولوی من
هم میکو و هم کوکو=🍅
فردا صبح
میکو : مایکی کوکو چطور پسریه
مایکی : اصلا سمتش نرو خیلی دختر بازه
میکو : ولی میشه به عنوان دوست معمولی باهاش باشم
مایکی : باشه ولی بیشتر نه پسر خوبی نست
میکو : ممنون اعضای گنگت خیلی خوبن
مایکی : پس خودم چی
میکو : خودت از همشون باحال تری و تازه بهترین داداش دنیایی
مایکی : جدا ممنونننننننننننننننننن
میکو : مایکی میشه برم پیش چیفو
مایکی : باشه
۸.۰k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.