ادامه پارت سه
«فلش بک»
داشتم تستای ریاضی رو میزدم که مینهو دستشو دور گردنم انداخت و سرم رو به سمت خودش کشید و بوسه ای روی لبام گذاشت
خودم رو عقب کشیدمو با خنده گفتم
+مینهو الان کلارا میاد.. بعدم وسط کتاب خونه ایم
_اول اینکه.. هیچکس مثل ما اسکل نیست ساعت شش و نیم صبح پاشه بیاد کتاب خونه.. دوم اینکه، کلارا اصلا مهم نیست، برای این اجازه میدم اون رو مخ بیاد که چان هیونگت باهامون نیاد تا بتونم راحت ببوسمت
+یا لی مینهو.. کلارا دوستمه ها.. مثله خواهرم می مونه.. دوم اینکه، چانی دوست توهم هستا
_اخه این دختر رو چجوری خواهرت می بینی تو... چرا تو اینقدر مهربونی اخه عزیزم
دستاش رو دورم حلقه کرد و محکم بغلم کرد و بوسه ای به پیشونی ام زد
_حالا تو تستت رو بزن منم محکم بغلت می کنم.. تو فقط مال منی،
«پایان فلش بک»
داشتم تستای ریاضی رو میزدم که مینهو دستشو دور گردنم انداخت و سرم رو به سمت خودش کشید و بوسه ای روی لبام گذاشت
خودم رو عقب کشیدمو با خنده گفتم
+مینهو الان کلارا میاد.. بعدم وسط کتاب خونه ایم
_اول اینکه.. هیچکس مثل ما اسکل نیست ساعت شش و نیم صبح پاشه بیاد کتاب خونه.. دوم اینکه، کلارا اصلا مهم نیست، برای این اجازه میدم اون رو مخ بیاد که چان هیونگت باهامون نیاد تا بتونم راحت ببوسمت
+یا لی مینهو.. کلارا دوستمه ها.. مثله خواهرم می مونه.. دوم اینکه، چانی دوست توهم هستا
_اخه این دختر رو چجوری خواهرت می بینی تو... چرا تو اینقدر مهربونی اخه عزیزم
دستاش رو دورم حلقه کرد و محکم بغلم کرد و بوسه ای به پیشونی ام زد
_حالا تو تستت رو بزن منم محکم بغلت می کنم.. تو فقط مال منی،
«پایان فلش بک»
۹.۶k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.