مافیا جذااااب مغرور p:37
(مامان ا.ت : م.ات بابای ا.ت : ب.ات)
ات ویو : بعد پنج مین اومدن پسر خاله م هم بود ( خب شرکت کننده جدید توضیح : لی سوهو کراش هس ولی ات خانم اصن دوسش نداره برعکس لی سوهو دوسش داره و اعترافم کرده ولی ات ردش کرده )( بچه ها زیبای حقیقی که دیدید تصور از سوجون و لی سوهو اونو داشته باشید یعنی سوجون =هوانگ این یوپه و لیسوهو = چا اون وو )
( لی سو هو یا با لی هست یا سوهو ولی بیشتر فک کنم با سوهو باشه )
لی سوهو ویو :
از کوچیکی ا.ت رو دوست داشتم ولی اون همه ش منو رد میکرد خاله وقتی گفت میخوان برن پیش ات منم گفتم که اگه میشه بیام که خوشحال هم شدن وقتی از فرودگاه پیاده شدیم ا.ت و دیدم مث همیشه زیبا با خاله شوهر خاله به سمتش رفتیم اونم به سمت ما میومد لبخند رو لبم بود
ا.ت ویو :
اههه چرا سوهو رو آوردن الان همه ش منو به خودش میچسبونه
( مامان ا.ت : م بابا ات : ب )
ات: سلام به همه
م : سلام دخترم
ب : سلام دخترم
سوهو : سلام ات
ات : دیگه نمونیم اینجا بریم خونه
ب : نه ما عمارت خودمون میمونیم
ات : یعنی نمیآید پیش ما
م : نه دخترم شما جمع تون دخترونست
ات : باشه حالا بیاید بریم عمارت خودتون
ب : می خوای بیای پیش ما؟
ات: نه بابا میخوام پیش بچه ها باشم
ب : باشه
ات : بریم دیگه حتما خسته اید
و رفتیم
و...
خب بچه ها بنظرتون تمومش کنم ؟
حتما بگید داخل کامنت
شرطا : ۲۳ لایک
۱۴۳ تایی شیم
۲۳ کامنت ( حتی اگه اون دو شرط برسونید این نرسیده باشه نمیزارم )
بایی
ات ویو : بعد پنج مین اومدن پسر خاله م هم بود ( خب شرکت کننده جدید توضیح : لی سوهو کراش هس ولی ات خانم اصن دوسش نداره برعکس لی سوهو دوسش داره و اعترافم کرده ولی ات ردش کرده )( بچه ها زیبای حقیقی که دیدید تصور از سوجون و لی سوهو اونو داشته باشید یعنی سوجون =هوانگ این یوپه و لیسوهو = چا اون وو )
( لی سو هو یا با لی هست یا سوهو ولی بیشتر فک کنم با سوهو باشه )
لی سوهو ویو :
از کوچیکی ا.ت رو دوست داشتم ولی اون همه ش منو رد میکرد خاله وقتی گفت میخوان برن پیش ات منم گفتم که اگه میشه بیام که خوشحال هم شدن وقتی از فرودگاه پیاده شدیم ا.ت و دیدم مث همیشه زیبا با خاله شوهر خاله به سمتش رفتیم اونم به سمت ما میومد لبخند رو لبم بود
ا.ت ویو :
اههه چرا سوهو رو آوردن الان همه ش منو به خودش میچسبونه
( مامان ا.ت : م بابا ات : ب )
ات: سلام به همه
م : سلام دخترم
ب : سلام دخترم
سوهو : سلام ات
ات : دیگه نمونیم اینجا بریم خونه
ب : نه ما عمارت خودمون میمونیم
ات : یعنی نمیآید پیش ما
م : نه دخترم شما جمع تون دخترونست
ات : باشه حالا بیاید بریم عمارت خودتون
ب : می خوای بیای پیش ما؟
ات: نه بابا میخوام پیش بچه ها باشم
ب : باشه
ات : بریم دیگه حتما خسته اید
و رفتیم
و...
خب بچه ها بنظرتون تمومش کنم ؟
حتما بگید داخل کامنت
شرطا : ۲۳ لایک
۱۴۳ تایی شیم
۲۳ کامنت ( حتی اگه اون دو شرط برسونید این نرسیده باشه نمیزارم )
بایی
۱۵.۳k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.