پارت 2
ادامه...
شوگا:تقریبا از فشار کار و سختی زیاد دارم جررر میخورم و اومدم تا بهت پناه بیارم و آرومم کنی
ا/ت:از بغل شوگا پرید. ازش دور شد و با اخم بهش گفت:
ا/ت:آها پس یه چیزی هست که اومدی خونه بعد از چند روز اومدی که حال بد و ناراحتیتو برای من بیاری منو بگو که فکر کردم دلتنگمی که اومدی خونه تو اوج کارات
شوگا:عه این چه حرفیه معلومه که دلتنگت بودم عزیزم و الان اومدم دیگه.
ا/ت:لازم نیس برگرد به محل کارت چون من دلتنگت نبودم🙄(زر میزنه)
قهر کرد و رفت تو اتاق😐
شوگا:ایش مرد نمیتونستی با یه جمله بندی دیگه بهش بگی.
شوگا رفت پیش ا/ت ازش عذر خواهی کرد(کاری نکرده بود بچم که😐) وخب بغلش کرد، بوسیدش، قلقلکش داد و کلی اون شب پیش هم خوش بودن و خستگی آقا پسرمون کنار خانومش از بین رفت.
همین بابت طر مال بودنش معذرت میخوام بار اولم بود 🙂
شوگا:تقریبا از فشار کار و سختی زیاد دارم جررر میخورم و اومدم تا بهت پناه بیارم و آرومم کنی
ا/ت:از بغل شوگا پرید. ازش دور شد و با اخم بهش گفت:
ا/ت:آها پس یه چیزی هست که اومدی خونه بعد از چند روز اومدی که حال بد و ناراحتیتو برای من بیاری منو بگو که فکر کردم دلتنگمی که اومدی خونه تو اوج کارات
شوگا:عه این چه حرفیه معلومه که دلتنگت بودم عزیزم و الان اومدم دیگه.
ا/ت:لازم نیس برگرد به محل کارت چون من دلتنگت نبودم🙄(زر میزنه)
قهر کرد و رفت تو اتاق😐
شوگا:ایش مرد نمیتونستی با یه جمله بندی دیگه بهش بگی.
شوگا رفت پیش ا/ت ازش عذر خواهی کرد(کاری نکرده بود بچم که😐) وخب بغلش کرد، بوسیدش، قلقلکش داد و کلی اون شب پیش هم خوش بودن و خستگی آقا پسرمون کنار خانومش از بین رفت.
همین بابت طر مال بودنش معذرت میخوام بار اولم بود 🙂
۳.۰k
۰۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.