بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت دوم :
پس زینب علیهاالسلام چه میدید که در پاسخ ابن زیاد لعین فرمود: مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا؟!
گویا تلّ زینبیه، صورت زیرین عرش الهی بود و زینب علیهاالسلام، تجلی خبیر و بصیر در این ماجرا و شاهدی صدیقه، برای محکمه عقول و قلوب در دنیا و عالمیان در آخرت و در محضر ربّ جلیل.
او در بلندای تلّ میایستاد و با عقل نبوی نظاره میکرد، آخر او را عقلیه عرب مینامیدند و حال آن که عقیلهی عالم بشریت بود. او با قلبی که تجلی - أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ - بود، به عاشق و معشوق می نگریست و میدید که عشاق خدا، چگونه از شوق لقای محبوب، به سر فرو می افتند.
زینب علیهاالسلام، با چشمی گریان به میدان مینگریست، گریه و اشکی که عِدل قتل حسین علیه السلام بود. او اشک میریخت و امام زمانش میفرمود: أنَا القَتیلُ العَبَرَة – من کشته اشکم.او میدانست که این اشک، چشمه خروشانی است که تا ابد، از چشمان محبین خدا جاری خواهد شد و آنها را احیا و بیدار خواهد کرد.
زینب علیهاالسلام، از بلندای تلّ، از یک سو - وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ - و آنان كه به آنچه خدا به پيوستنش فرمان داده مىپيوندند.(سوره رّعد بخشی از آیه 21)
را در اتصال برادرش عباس و هم چنین حضرات علی اکبر، قاسم، پسران خودش و دیگر اصحاب یمین را به حجت بالغه خدا میدید که چگونه از یک دیگر سبقت میگرفتند تا- وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10) أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ(11) -(سوره واقعه آیه 10 و 11) شوند؛ و در جبهه دیگر، ناظر و شاهد کار پیمان شکنان، بیوفایی دعوت کنندگان و قطع کنندگان دستها و سر هایی بود که خداوند سبحان، امر به وصل شدن به آنها نموده بود:الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ - همانهايى كه پيمان خدا را پس از محكم كردنش مىشكنند و آنچه را كه خدا فرمان داده وصل شود قطع مىكنند و در روى زمين به فساد مىپردازند، آنها يند كه زيانكارند.(سوره بقره آیه 27)
زینب علیهاالسلام، در بلندترین قله شهود ملکوتیان، میدید که چگونه مؤمنین در راه خدا کارزار میکنند. الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ، و متقابلاَ چگونه کفار در راه امیال سخیف طاغوت زمانشان میجنگند. وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ.(ادامه دارد...)
قسمت دوم :
پس زینب علیهاالسلام چه میدید که در پاسخ ابن زیاد لعین فرمود: مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا؟!
گویا تلّ زینبیه، صورت زیرین عرش الهی بود و زینب علیهاالسلام، تجلی خبیر و بصیر در این ماجرا و شاهدی صدیقه، برای محکمه عقول و قلوب در دنیا و عالمیان در آخرت و در محضر ربّ جلیل.
او در بلندای تلّ میایستاد و با عقل نبوی نظاره میکرد، آخر او را عقلیه عرب مینامیدند و حال آن که عقیلهی عالم بشریت بود. او با قلبی که تجلی - أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ - بود، به عاشق و معشوق می نگریست و میدید که عشاق خدا، چگونه از شوق لقای محبوب، به سر فرو می افتند.
زینب علیهاالسلام، با چشمی گریان به میدان مینگریست، گریه و اشکی که عِدل قتل حسین علیه السلام بود. او اشک میریخت و امام زمانش میفرمود: أنَا القَتیلُ العَبَرَة – من کشته اشکم.او میدانست که این اشک، چشمه خروشانی است که تا ابد، از چشمان محبین خدا جاری خواهد شد و آنها را احیا و بیدار خواهد کرد.
زینب علیهاالسلام، از بلندای تلّ، از یک سو - وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ - و آنان كه به آنچه خدا به پيوستنش فرمان داده مىپيوندند.(سوره رّعد بخشی از آیه 21)
را در اتصال برادرش عباس و هم چنین حضرات علی اکبر، قاسم، پسران خودش و دیگر اصحاب یمین را به حجت بالغه خدا میدید که چگونه از یک دیگر سبقت میگرفتند تا- وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10) أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ(11) -(سوره واقعه آیه 10 و 11) شوند؛ و در جبهه دیگر، ناظر و شاهد کار پیمان شکنان، بیوفایی دعوت کنندگان و قطع کنندگان دستها و سر هایی بود که خداوند سبحان، امر به وصل شدن به آنها نموده بود:الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ - همانهايى كه پيمان خدا را پس از محكم كردنش مىشكنند و آنچه را كه خدا فرمان داده وصل شود قطع مىكنند و در روى زمين به فساد مىپردازند، آنها يند كه زيانكارند.(سوره بقره آیه 27)
زینب علیهاالسلام، در بلندترین قله شهود ملکوتیان، میدید که چگونه مؤمنین در راه خدا کارزار میکنند. الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ، و متقابلاَ چگونه کفار در راه امیال سخیف طاغوت زمانشان میجنگند. وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ.(ادامه دارد...)
۷۴۴
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.