چند پارتی جونگ کوک وقتی...
پارت آخر
کوک: ا/تتتتتت...خوبی؟....بغض*..بخشید نباید سرت داد میزدم اونم موقعی که حامله ای....ببخشید که نذاشتم سوپرایزم کنی..ببخشید که دلتو شکوندم..بخشید که حالتو بد کردم( گریه)
ا/ت: کوکی گریه نکن من خوبم چیزیم نیس بچه هم خوبه
کوکی: نذاشتم سوپرایزم کنی 🥺
ا/ت: اشکالی نداره من بخشیدمت🥲
کوک: ( بغلش کردم) مطمئنی بچه خوبه؟..خودت چی؟.. خیلی خطرناک بود
ا/ت : جونگ کوکا من خوبم چیزیم نیست بچه هم خوبه
کوک: مطمعن باشم؟
ا/ت: مطمعن مطمعن🙂
و به این ترتیب از این به بعد کوک بیشتر مراقب ا/ت میشد حتی اگه خسته ام بود و صاحب یه دختر کوچولو شدن❤️🙂
پایان
کوک: ا/تتتتتت...خوبی؟....بغض*..بخشید نباید سرت داد میزدم اونم موقعی که حامله ای....ببخشید که نذاشتم سوپرایزم کنی..ببخشید که دلتو شکوندم..بخشید که حالتو بد کردم( گریه)
ا/ت: کوکی گریه نکن من خوبم چیزیم نیس بچه هم خوبه
کوکی: نذاشتم سوپرایزم کنی 🥺
ا/ت: اشکالی نداره من بخشیدمت🥲
کوک: ( بغلش کردم) مطمئنی بچه خوبه؟..خودت چی؟.. خیلی خطرناک بود
ا/ت : جونگ کوکا من خوبم چیزیم نیست بچه هم خوبه
کوک: مطمعن باشم؟
ا/ت: مطمعن مطمعن🙂
و به این ترتیب از این به بعد کوک بیشتر مراقب ا/ت میشد حتی اگه خسته ام بود و صاحب یه دختر کوچولو شدن❤️🙂
پایان
۲۱.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.