رمان عشق لجباز من

پارت 21

من:بگو تا الان تحملت کردم بعدا هم تحملت میکنم😂
رومینا:از اونجایی که خیلی مثبتی بدترین کاری که تو زندگیت کردی رو بگو😁
در همون لحظه دقیقا مورد خاص اومد تو ذهنم ولی خودمو پیچوندم و از اونجایی که خیلی مثبتم دیگه کاری از اون بدتر نداشتم😑
من:خب راستش........
رومینا:خو بگو😂
یه نگاه به دیانا کردم سرش تو گوشیش بود
من:خب با دیانا رابطه داشتم البته اضافه کنم پردشو نزدما🤐
دیانا:عه وا به من چه منو قاطی بازیباز کثیف میکنی😂
یه دفعه نگاه جمع روی ما دوتا ثابت موند....
من:چیه؟
عسل:تا الان فک میکردیم خیلی مثبتی🤐
من:عه وا هنوزم مثبتم😑
متین:خیلی اصن😂
اتوسا:اینا رو ول کنید ببینید چقدر به هم میان ای خدا😍
رومینا:ای خدااااا اره خیلی😍
من و دیانا یه نگاهی بهم کردیم و گفتیم:نه بابا کجا به هم میاییم🤐
پانیذ:ایشالله شب عروسیتون😐
اردیا:خفه شو😑





بله😐
شبا که شما میخوابید
رمان نویسا بیدارن
شما خواب خوش میبینین
اونا تو ویسگونن😑

من و جغد عزیزم @ardiya_15 😂


#اردیا
#رمان_اردیا
#اردیا_همیشگی
#رمان_عاشقانه
#رمان_اکیپ
#رمان