بی اهیمت پارت ۳

+ایششششششش چندششششش
×خب دیگه بیبی من میخوام ‌برم‌حموم اگه چیزی خواستی به اجوما بگو و
+باشه
×صب کن حرفمو بزنم
+اوم(اروم)ب
×خب لباس هم توی کمد هست اگه خواستی بپوش
+اهوم برو دیگه
×کوفت
+کوفت (اداشو دراورد)
×و راستی میگم ببین آر حموم که اومدم یه کار خیلییییی مهم دارم
+چی ؟
×میخوام بهت یه چیز مهم بگم
+الان بگو بعد برو
×نه نمیشه خیلی مهمه
بعد چان رفت و مند با هزار جور فکر تنها گذاشت
ویو ا/ت تو ذهنش
(چکارم داشت؟هوممم‌خیلی مهم؟ یعنی چی این چه کارم میتونه داشته باشه خدا کنه زود بیاد از حموم وایییی
صب کن ببینم گف لباس تو کمده؟؟؟؟
یعنی لباس کین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اهههه ا/تیه احمق معلومه دیگه خب دوس دخترش
صب کن وای من چی گفتم یعنی اون پفیوز بیشعور دوس دختر داره ایش نکبت چس میگی بنگ ا/ت اهههههه ایشششششششش حالا بد هم نیست برم یه نگاه به لباسا بندازم پاشدم رفتم و در کمدو..س باز کردم واوووووووو فک نمیکردم سلیقه داشته باشهههعه واووووووو هر لباس کیف و کفش و شال ست داره با یه جلد گوشی ولی صب کن ببینم چرا جلد گوشیه آیفونه؟؟؟ من که گوشیم سامسونگ خودش که نه بابا زنونست جلده نمیشه برای خودش باشع پس برای کیههههه؟ نکنه واقعا دوس دختر داره؟ ببینم اون بدبخت کیه اصن چطوری به این پا داده باید ازش بپرسم ببینم دوس دختر داره میخوام خودمو براش خوب جلوه بدم و دوسش داشته باشم رفتم درحموم )
+بیبی
×چی گفتی
+گفتم بیبی
+کی میای عشقم.
×پنج مین دیگه
+اوکی عزیزم
بعدپنج مین چان اومد و گفت
×چی شد که افتخار دادی بیبی صدام کنی واووووو