فیک کوک(دفترچه خاطرات)پارت۲۰

از زبان یونگ سو=
یونگ سو تو خری واقعا که خرییی خاک تو سرت واییییی الان میخوای چکار کنی چه غلطی کنی
حالا که این اتفاقا افتاده بازم وقتی کنارشی قلبت تند میزنه
فکر کنم عاشق شدم اگر این عشق باشه خیلی حس عجیبیه هر بلایی که عشقت سرت در بیاره برات مهم نیست و بازم دوست داری کنارش باشی
چه عجیب!
دیگه نمی تونم باید بهش نزدیک بشم وگرنه قلبم از سینم میزنه بیرون یا در اثر افزایش زیاد ضربان قلب میمیرم
×نمی خوای یه حرفی بزنی از وقتی نشستی داری فکر میکنی
_سکوت
×وایی ببینش انقدر تو فکراش فرو رفته نمی شنوه
_چییی میگیی تو
×نکنه داری به من فکر میکنی؟(*چشمک میزنه)
_عمرا (*سکسکه میکنه)
×آره معلومه
_حالا فکر کنم مگه چیه؟
×نکنه عاشقم شدی بیبی
_ساکت شو انقدر نرو رو مخم
×چشم خانومی(*میخنده)
_مسخره(*میخنده)