دوراهی part 5
دوراهی part 5
______________________
ات ویو
یکی از خدمتکارا درو باز کرد
تیهیونگ و خانوادش بودن
همراه با خالش و دختر خالش
دختر خالش خیلی لباسش باز بود
و همش سعی میکرد خودشو به تهیونگ بماله (پاسخ ادمین به دختر خاله تهیونگ واسه ات هست پس قید قضیه رو بزن)
تهیونگ رفت wc و سوریا (دختر خاله تهیونگ) دنبالش رفت
منم از کنجکاوی دنبالشون رفتم
که یهو دیدم سوریا داره تهیونگ و میبوسههههههههههه
و خودشو میماله به تهیونگ (اینجا منحرف شید)
که یهو تهیونگ سوریا رو هل داد اونور
و رفت پایین
که سوریا منو دید
اومد سمتم تو داشتی به چی نگاه میکردی هرزه
ات:به هرزه بودن تو
سوریا میخواست بزن در گوش ات که ات دستشو گرفت
ات:اینو بدون که دفعه بعدی دستتو رو من بلند کنی دستتو میشکنم(افرین اتتتت🤪)
____________________
بچه ها من شیپر نیستم فقط فیک مینویسم جدی نگیرید
شرایط برای پارت بعد
۱۲ لایک
۱۰ کامنت
______________________
ات ویو
یکی از خدمتکارا درو باز کرد
تیهیونگ و خانوادش بودن
همراه با خالش و دختر خالش
دختر خالش خیلی لباسش باز بود
و همش سعی میکرد خودشو به تهیونگ بماله (پاسخ ادمین به دختر خاله تهیونگ واسه ات هست پس قید قضیه رو بزن)
تهیونگ رفت wc و سوریا (دختر خاله تهیونگ) دنبالش رفت
منم از کنجکاوی دنبالشون رفتم
که یهو دیدم سوریا داره تهیونگ و میبوسههههههههههه
و خودشو میماله به تهیونگ (اینجا منحرف شید)
که یهو تهیونگ سوریا رو هل داد اونور
و رفت پایین
که سوریا منو دید
اومد سمتم تو داشتی به چی نگاه میکردی هرزه
ات:به هرزه بودن تو
سوریا میخواست بزن در گوش ات که ات دستشو گرفت
ات:اینو بدون که دفعه بعدی دستتو رو من بلند کنی دستتو میشکنم(افرین اتتتت🤪)
____________________
بچه ها من شیپر نیستم فقط فیک مینویسم جدی نگیرید
شرایط برای پارت بعد
۱۲ لایک
۱۰ کامنت
۲.۱k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.