سینهام با دیدهام هرگز نمیخواند چرا

سینه‌ام با دیده‌ام هرگز نمی‌خواند چرا
آنکه از ما می‌رمد درسینه می‌ماند چرا
گوشه‌ای چشم‌‌انتظارم تا بیایی از سفر
ناله‌های من تو را سویم نکوچاند چرا
گفته‌بودی با همه از عاشق درمانده‌ات
در فراقم اشکِ‌ ماتم بر رُخ‌ افشاند چرا
سینه‌ام آتشفشان گردیده از هجران تو
شعله‌های قلب من غم را نسوزاند چرا
تو نمی‌دانی گلم دود از نهادم سرکشد
کوچ ناهنگام تو خون را نجوشاند چرا
طرۀ همچون کمندت‌را پریشان می‌کنی
گیسوانت صورت ماهت نپوشاند چرا
شاهدِ چشمانِ تو با ناوکِ مژگانِ خود
در میان خاک‌و خون من‌را نغلتاند چرا


#اشعار
دیدگاه ها (۱)

اشکِ‌چشمانش چودیدم نقشه‌ام برآب شدتاب گیسویش چوپیدا شد دلم ب...

دلتنگی

کیوت

میکس ناروتو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط