ناگهان ته بلند داد زد
ناگهان ته بلند داد زد
ا.ت :چی شده ؟
ته : این.........کوک عوضی
ته دست ا.ت رو گرفت و به طرف زیر زمین رفتن
ویو ا.ت ⬜️
ته خیلی عصبی بود منو محکم داشت میکشید به سمت زیر زمین . حوله دور بدنم داشت باز میشد
میخواستم ببندمش ولی ته خیلی سری راه میرفت
به زیر زمین که رسیدیم دیدم اونجا اتاق بازیه نه زیر زمین اونجا دارت و فوتبال دستی و میز بیلیارد و شترنج بود
پایان ویو ا.ت⬜️
نامجون داشت دارت بازی میکرد و پشتش به همه بود کوک به دیوار تکیه داده بود و جیمین نشسته بود
نامجون : هی ته ......عه ا.ت این چه سرو وضعیه ؟😐
ته : کوک عوضی چرا تو باید اولین کسی باشی که خونش رو میخوره ؟
کوک : محض کون سوزیت بگم که خیلی هم خوشمزه بود
ته : میکشمت عوضی
نامجون : بسه دیگه تو هم خفه شو ته
نامجون چند تا ناسزا دیگه گفت و رفت
کوک : خب فکر کنم مشکل حل شد ( کوک میره)
ته:هی عوضی معلومه که حل نشده وایسا ببینم
آه ......خب ا.ت بیا ببینمت
ته خاست که گردن ا.ت رو سوراخ کنه مکث کرد
ته : نه ول کن .... امروز نه خیلی خستمه
ته رفت و جیمین و ا.ت تو اتاق تنها موندن
ا.ت : اوه اینجا واقعا سرده
جیمین : نه ...کجا کجا هرزه کوچولو
جیمین رفت به سمت گردد ا.ت و گردنش رو سوراخ کرد و شروع به خوردن خونش کرد
ا.ت : اییییییییی نه ......ای نه جین نکن
جیمین : ساکت هرزه کوچولو بزار کارم رو بکنم
ا.ت : چی من هرزه نیستم
جیمین : چرا هستی
ا.ت : ایییییی نه ایییی
جیمین : من به دختری که جلوی ۴ چهارتا پسر با حوله میاد میگم هرزه
ا.ت : جین نه ولم کن ایییییی
جیمین :....
ا.ت : جیمین نه من ایییییی نمیتونم
جیمین : چرا میتونی
ا.ت : اییی ...........نه ..........نه
جیمین : .........
ا.ت : نکن .........
ا.ت میوفته و از هوش میره
ویو ا.ت ⬜️
نتونستم تحمل کنم و از حال رفتم حولم از دور بدنم کامل باز شد دلم میخواست ببندمیش ولی نمیتونستم وقتی چشم هام نیمه باز بود دیدم کوک دوید و آمد توی اتاق بازی و جین رو هول داد منو تکون داد و ............
پارت بعد رو شب میزارم
حمایت کن آفرین ❤️
ا.ت :چی شده ؟
ته : این.........کوک عوضی
ته دست ا.ت رو گرفت و به طرف زیر زمین رفتن
ویو ا.ت ⬜️
ته خیلی عصبی بود منو محکم داشت میکشید به سمت زیر زمین . حوله دور بدنم داشت باز میشد
میخواستم ببندمش ولی ته خیلی سری راه میرفت
به زیر زمین که رسیدیم دیدم اونجا اتاق بازیه نه زیر زمین اونجا دارت و فوتبال دستی و میز بیلیارد و شترنج بود
پایان ویو ا.ت⬜️
نامجون داشت دارت بازی میکرد و پشتش به همه بود کوک به دیوار تکیه داده بود و جیمین نشسته بود
نامجون : هی ته ......عه ا.ت این چه سرو وضعیه ؟😐
ته : کوک عوضی چرا تو باید اولین کسی باشی که خونش رو میخوره ؟
کوک : محض کون سوزیت بگم که خیلی هم خوشمزه بود
ته : میکشمت عوضی
نامجون : بسه دیگه تو هم خفه شو ته
نامجون چند تا ناسزا دیگه گفت و رفت
کوک : خب فکر کنم مشکل حل شد ( کوک میره)
ته:هی عوضی معلومه که حل نشده وایسا ببینم
آه ......خب ا.ت بیا ببینمت
ته خاست که گردن ا.ت رو سوراخ کنه مکث کرد
ته : نه ول کن .... امروز نه خیلی خستمه
ته رفت و جیمین و ا.ت تو اتاق تنها موندن
ا.ت : اوه اینجا واقعا سرده
جیمین : نه ...کجا کجا هرزه کوچولو
جیمین رفت به سمت گردد ا.ت و گردنش رو سوراخ کرد و شروع به خوردن خونش کرد
ا.ت : اییییییییی نه ......ای نه جین نکن
جیمین : ساکت هرزه کوچولو بزار کارم رو بکنم
ا.ت : چی من هرزه نیستم
جیمین : چرا هستی
ا.ت : ایییییی نه ایییی
جیمین : من به دختری که جلوی ۴ چهارتا پسر با حوله میاد میگم هرزه
ا.ت : جین نه ولم کن ایییییی
جیمین :....
ا.ت : جیمین نه من ایییییی نمیتونم
جیمین : چرا میتونی
ا.ت : اییی ...........نه ..........نه
جیمین : .........
ا.ت : نکن .........
ا.ت میوفته و از هوش میره
ویو ا.ت ⬜️
نتونستم تحمل کنم و از حال رفتم حولم از دور بدنم کامل باز شد دلم میخواست ببندمیش ولی نمیتونستم وقتی چشم هام نیمه باز بود دیدم کوک دوید و آمد توی اتاق بازی و جین رو هول داد منو تکون داد و ............
پارت بعد رو شب میزارم
حمایت کن آفرین ❤️
۳.۱k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.