پارت۹
ات ویو
مرده اومد سریع بازیو تموم کردمو پولارو گرفتم
رفتم نشستم یه گوشه انقدر نوشیدنی خورده بودم که کامل مست شده بودم
یکی اومد سمتم دستمو کشید قیافش آشنا بود ولی من تار میدیدمش
دیشب
جونگ کوک ویو
داشتم اتو میبوسیدم که سریع ازم جدا شد دوید به سمت بار هرچقدر صداش کردم فایده ای نداشت
حالم خراب بود دلیل کار ات رو نمی دونستم برای همین رفتم به بار که دلیلشو بپرسم
داشت بازی میکرد منتظر شدم که بازیش تموم شه
وقتی بازیش تموم شد همینطور داشت نوشیدنی میخورد
حسابی مست کرده بود
رفتم سمتش و دستشو کشیدم
ات:تو کی هستی
کوک :بهت میگم فعلا باهام بیا
میدونستم اگه بهش بگم کی هستم باهام نمیاد
سوار ماشینش کردمو رفتم به سمت خونه
احساس کردم تکون نمی خوره دیدم خوابش برده
از ماشین پیاده شدمو براید استایل بغلش کردم
بردمش توی یکی از اتاقا و گذاشتمش روی تخت
کوک:ات من خیلی دوست دارم عاشقتم تو اولین دختری هستی که انقدر برام مهمی
آروم موهاشو نوازش میکردم و دستشو میبوسیدم
کوک ویو
پتو رو روش کشیدم و اتاق اومدم بیرون رفتم سمت اتاق خودم و پریدم روی تخت سعی کردم بخوابم
ات ویو
بعد از اینکه از اتاق رفت بیرون بلند شدمو به مکس زنگ زدم
مکس:الو
ات:مکس نقشمون جواب داد اون واقعا منو دوست داره
مکس:خیلی خوشحالم که اینو فهمیدی
فلش بک به دیروز
ات :مکس میشه کمک کنی
مکس:البته چیکار کنم
ات:من فردا توی بار بازی دارم مطمعنم که کوک فردا میاد بار تا دلیل کارمو بپرسه
بعد بازی
من یه عالمه نوشیدنی سفارش میدم ولی به جای نوشیدنی یه چیز بی الکل بریز تو لیوان
اون حتما وقتی ببینه مستم برای اینکه بلایی سرم نیاد منو میبره به خونش
اگه کاری باهام نداشته باشه یعنی دوستم داره ولی اگه...
مکس :فهمیدم باشه کمک میکنم
پایان فلش بک
ات
خیلی خوشحال بودم برای همین
رفتم سمت اتاق کوک رفتم تو
دستمو گذاشتم رو سرش داشتم موهاشو نوازش میکردم که بیدار شد
مرده اومد سریع بازیو تموم کردمو پولارو گرفتم
رفتم نشستم یه گوشه انقدر نوشیدنی خورده بودم که کامل مست شده بودم
یکی اومد سمتم دستمو کشید قیافش آشنا بود ولی من تار میدیدمش
دیشب
جونگ کوک ویو
داشتم اتو میبوسیدم که سریع ازم جدا شد دوید به سمت بار هرچقدر صداش کردم فایده ای نداشت
حالم خراب بود دلیل کار ات رو نمی دونستم برای همین رفتم به بار که دلیلشو بپرسم
داشت بازی میکرد منتظر شدم که بازیش تموم شه
وقتی بازیش تموم شد همینطور داشت نوشیدنی میخورد
حسابی مست کرده بود
رفتم سمتش و دستشو کشیدم
ات:تو کی هستی
کوک :بهت میگم فعلا باهام بیا
میدونستم اگه بهش بگم کی هستم باهام نمیاد
سوار ماشینش کردمو رفتم به سمت خونه
احساس کردم تکون نمی خوره دیدم خوابش برده
از ماشین پیاده شدمو براید استایل بغلش کردم
بردمش توی یکی از اتاقا و گذاشتمش روی تخت
کوک:ات من خیلی دوست دارم عاشقتم تو اولین دختری هستی که انقدر برام مهمی
آروم موهاشو نوازش میکردم و دستشو میبوسیدم
کوک ویو
پتو رو روش کشیدم و اتاق اومدم بیرون رفتم سمت اتاق خودم و پریدم روی تخت سعی کردم بخوابم
ات ویو
بعد از اینکه از اتاق رفت بیرون بلند شدمو به مکس زنگ زدم
مکس:الو
ات:مکس نقشمون جواب داد اون واقعا منو دوست داره
مکس:خیلی خوشحالم که اینو فهمیدی
فلش بک به دیروز
ات :مکس میشه کمک کنی
مکس:البته چیکار کنم
ات:من فردا توی بار بازی دارم مطمعنم که کوک فردا میاد بار تا دلیل کارمو بپرسه
بعد بازی
من یه عالمه نوشیدنی سفارش میدم ولی به جای نوشیدنی یه چیز بی الکل بریز تو لیوان
اون حتما وقتی ببینه مستم برای اینکه بلایی سرم نیاد منو میبره به خونش
اگه کاری باهام نداشته باشه یعنی دوستم داره ولی اگه...
مکس :فهمیدم باشه کمک میکنم
پایان فلش بک
ات
خیلی خوشحال بودم برای همین
رفتم سمت اتاق کوک رفتم تو
دستمو گذاشتم رو سرش داشتم موهاشو نوازش میکردم که بیدار شد
۳۲.۸k
۰۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.