Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۱۱۳
لخت با لباس ز*ی*ر تا ملیحه رو دید
ارزو:ببخشید الان لباسمو میپوشم
در بست که ملیحه بهم یک نگاهی کرد
ملیحه:الان اگه من نبودم تو میرفتی داخل اونم با همون سر وضعیش جلوی تو راه میرفت
سعید:اشکال نداره
ملیحه مشت میزنه به قفسه سینم
ملیحه:قهرم بات بی تربیت
لپشو بوسیدم که ارزو لباس پوشیده در وا کرد رفتیم داخل خونش بهم ریخته بود رو مبل هاش پر از لباس بود نشستیم
ارزو:ببخشید خونم خیلی بهم ریخته معذرت میخوام
ملیحع:اشکال نداره بشین باهات حرف داریم
ارزو: چیزی شده؟
ارزو میشینه
سعید: تو با میکائل بودی؟
ارزو: بخدا من باهاش کاری نداشتم میکائل بود که باهام کار داشت
سعید: میشه بگی از کجا شروع شد؟
ارزو: یک روز من فهمیدم شرکت ارایشی میکائل یک مدل قدی میخواد که منم دنبال کار بودم رفتم اونجا و استخدامم کرد دوروز بعد زنگ زدن که بیاین برای عکاسی اینا رفتم عکس هارو که گرفتم
میکائل باهام تو شرکت از اون کارا کرد منم چیزی نگفتم و خب خودمم دوست نداشتم
بعد دوروز میکائل زنگ زد و ادرس خونمون گرفت کلی اسرار کرد ولی من ندادم دیگه هی از من انکار هی از اون اسرار دیگ
ادرس دادم بعد ۲ ساعت دیدم میکائل
با یک دختر ۲نیم ساله امدش گفت ۱۸ میلیون بهت میدم که این بچه رو نگهداره تا دوماه منم گفتم باشه پولش خوب بود دیگه چیزی ازش نپرسیدم که بچه مال کیه اینا
سعید: بچه؟ مال کی بود؟
ارزو:من نمدونم فقط هفته یک بار میکائل میومد میرفت تو اتاق با بچه صحبت میکرد شیر خشک مای بیبی اینا میورد
سعید: بچه چی به میکائل میگفت یعنی چی صداش میکرد؟
ارزو:بچه نمتونست حرف بزنه میکائل بهم پول داده بودم که ببرمش دکتر هفته دوبار دکتر میبوردمش تا حرف زدن یاد بگیره بعد یک چیزی دیگه هم که هست میکائل منو ورمیداشت میبورد شرکت باهام کاری انجام میداد تو خونه هیچ وقت نمکرد بعد دوماه بچه رو از اونجا برد و تهدیدم کرد که اگه حرفی بزنم به شیرین فیلم هامو پخش میکنه
Part۱۱۳
لخت با لباس ز*ی*ر تا ملیحه رو دید
ارزو:ببخشید الان لباسمو میپوشم
در بست که ملیحه بهم یک نگاهی کرد
ملیحه:الان اگه من نبودم تو میرفتی داخل اونم با همون سر وضعیش جلوی تو راه میرفت
سعید:اشکال نداره
ملیحه مشت میزنه به قفسه سینم
ملیحه:قهرم بات بی تربیت
لپشو بوسیدم که ارزو لباس پوشیده در وا کرد رفتیم داخل خونش بهم ریخته بود رو مبل هاش پر از لباس بود نشستیم
ارزو:ببخشید خونم خیلی بهم ریخته معذرت میخوام
ملیحع:اشکال نداره بشین باهات حرف داریم
ارزو: چیزی شده؟
ارزو میشینه
سعید: تو با میکائل بودی؟
ارزو: بخدا من باهاش کاری نداشتم میکائل بود که باهام کار داشت
سعید: میشه بگی از کجا شروع شد؟
ارزو: یک روز من فهمیدم شرکت ارایشی میکائل یک مدل قدی میخواد که منم دنبال کار بودم رفتم اونجا و استخدامم کرد دوروز بعد زنگ زدن که بیاین برای عکاسی اینا رفتم عکس هارو که گرفتم
میکائل باهام تو شرکت از اون کارا کرد منم چیزی نگفتم و خب خودمم دوست نداشتم
بعد دوروز میکائل زنگ زد و ادرس خونمون گرفت کلی اسرار کرد ولی من ندادم دیگه هی از من انکار هی از اون اسرار دیگ
ادرس دادم بعد ۲ ساعت دیدم میکائل
با یک دختر ۲نیم ساله امدش گفت ۱۸ میلیون بهت میدم که این بچه رو نگهداره تا دوماه منم گفتم باشه پولش خوب بود دیگه چیزی ازش نپرسیدم که بچه مال کیه اینا
سعید: بچه؟ مال کی بود؟
ارزو:من نمدونم فقط هفته یک بار میکائل میومد میرفت تو اتاق با بچه صحبت میکرد شیر خشک مای بیبی اینا میورد
سعید: بچه چی به میکائل میگفت یعنی چی صداش میکرد؟
ارزو:بچه نمتونست حرف بزنه میکائل بهم پول داده بودم که ببرمش دکتر هفته دوبار دکتر میبوردمش تا حرف زدن یاد بگیره بعد یک چیزی دیگه هم که هست میکائل منو ورمیداشت میبورد شرکت باهام کاری انجام میداد تو خونه هیچ وقت نمکرد بعد دوماه بچه رو از اونجا برد و تهدیدم کرد که اگه حرفی بزنم به شیرین فیلم هامو پخش میکنه
۹.۰k
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.