انتقالی پارت ۲۴
دیدم اون تهیونگه اون اون کسیه که من قراره باهاش ازدواج کنم؟اصن خوشحال نشدم با اینکه دوسش داشتم چطور چطور بهم نکفت قراره با کسی ازدواج کنه چطور منو اون موقع بوسید؟چطور؟؟؟؟؟؟؟
تهیونگ ویو
رفتم توی عمارت که دیدم ا/ت اومد نکنه من قراره با اون ازدواج کنم؟خیلی خوشحال بودم که دیدم ا/ت با قیافه عصبانی نگاهم کرد و رفت نشست خیلی لباسش باز و کوتاه بود دیوونم میکرد
ده دقیقه بعد
مت:بچه ها شما برین بیرون و باهم صحبت کنید ببینید باهم به تفاهم میرسید
+چه مهمه چه باهم به تفاهم برسیم چه نرسیم باید باهم ازدواج کنید پس مهم نیس ببخشید من میرم توی اتاقم تا وسایلم رو جمع کنم
ا/ت رفت توی اتاقش و درم بست
مت:تهیونگ برو دنبالش
ا/ت ویو
رفتم توی اتاق و دراز کشیدم روی تخت لباسم هم رفته بود بالا که یکدفعه
تهیونگ ویو
رفتم توی عمارت که دیدم ا/ت اومد نکنه من قراره با اون ازدواج کنم؟خیلی خوشحال بودم که دیدم ا/ت با قیافه عصبانی نگاهم کرد و رفت نشست خیلی لباسش باز و کوتاه بود دیوونم میکرد
ده دقیقه بعد
مت:بچه ها شما برین بیرون و باهم صحبت کنید ببینید باهم به تفاهم میرسید
+چه مهمه چه باهم به تفاهم برسیم چه نرسیم باید باهم ازدواج کنید پس مهم نیس ببخشید من میرم توی اتاقم تا وسایلم رو جمع کنم
ا/ت رفت توی اتاقش و درم بست
مت:تهیونگ برو دنبالش
ا/ت ویو
رفتم توی اتاق و دراز کشیدم روی تخت لباسم هم رفته بود بالا که یکدفعه
۷.۹k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.