رمان آیا اون واقعا دوسم داشت؟

رمان آیا اون واقعا دوسم داشت؟

پارت²

کنجکاو شدم اقای کیم رو ببینم..

یه دفعه صدای بقیه دخترارو شنیدم ک میگفتن:

_وای اقای کیم چ خوشتیپه..

+اره لعنتی خیلی جذابه..

کنجکاوتر شدم..رفتم جلو و دیدمش واقعن جذاب بود ب نظرم اشنا میومد..

اونم تا منو دید اول چشاش برق زد ولی بعد یه عصبانیت خاصی توی چشاش موج زد..

چرا..چرا..حس میکنم قبلن یه جا دیدمش..

داشتم ب مغزم فشار میاوردمکه سرم گیج رفت رفتم تو اتاق رو تخت دراز کشیدم..

بعد چن مین یکی درو زد گفتم بیا تو...

وقتی اومد تو دیدم..


[پایان پارت²]