عشق در نگاه اول P4

رفتیم توی خونه اون دوتا دیگه هم اونجا بودن ج: خب حالا از سالن اصلی شروع کن بیا بالا سمت اتاقا
ا:باشه
بعد اونارو تن توی اتاقاشون منم شروع کردم تمیز کردن سالن بعدش آشپزخونه
2 ساعت بعد
اخیشش بالاخره تموم شد خب حمله به سمت اتاقا رفتم توی اولین اتاق از روی عکس هایی که اویزون بود میشد فهمید ماله تهیونگه اتاقو تمیز کردم رفتم اتاق بعدی لامپ خاموش داشتم دنبال کلید برق میگشتم که یه دست اومد روی شونم یه جیغ بنفش که سعله قرمز کشیدم دستشو گرفتم پرتش کردم جلو کلید برو زدم که دیدم جونگ کوکه
ک:آیی کمرم چته وحشی چرا آدمو اینجوری پرت میکنی
ا:خب چیزه یهو اومدی ترسیدم
ک:خب حالا اتاقم تمیز کن کار دارم
ا:باشه
اتاقشون تمیز کردم رفتم بیرون اتاق جیمین هم تمیز کردم رفتم غذا هم درست کنم
ا:غذا چی میخورید (باداد)
ک:جاجانگمیون
ج:دوکبوکی
ت:منم بولگی
خیله خب برین تو کارش شروع کردم به درست کردم غذاها بعد حدود 1 ساعت تموم شد
ا:بیاید ناهار حاضره
اومدن پایین
ج:وایی چه بویی
ت:تو واقعا آشپزیت انقدر خوبه
ا:پس چی
ج:یا یا یا کوک تموشون نکن برای ماهم بزار
ک:نمیدم همش برای خودمه
ا:برای همه هست بشینین
غذارو خوردیم ضرفارو شتم ازشون خداحافظي کردم و رفتم خونه