تک پارتی هوپی...(غمگین)
ویو سانا
دینگ دینگ(زنگ کلاس)
تا زنگ خورد بلند شدم و وسایلامو سریع جمع کردم ...تاحالا این سرعتو از خودم ندیده بودم!
خیلی خوشحال بودم...اخه قرار بود بعد مدت ها جیهوپ رو ببینم هوپی دوص پسرمه البته ۳ سال ازم بزرگ تره منم ک سال اخریم...هوپی توی ی کافه خیلی خشگل کار میکنه و من همیشه میرفتم پیشش این چند مدت میگف کار داره واس همین نرفتم اما امروز دیگه نتونستم و خاستم برم ک سوپرایزش کنم...
کافه حدودا ۱۰ دیقه تا مدرسه فاصله داشت...با سرعتی ک فکرشو نمیکردم میدویدم...تا اینک ب کافه رسیدم با خودم گفتم بزار از شیشه نگاش کنم تا ببینم هستش یا نه...با لبخند ب جلو حرکت کردمو سرمو ب شیشه نزدیک کردم...ک با صحنه رو ب روم لبخندم محو شد و کمی عقب رفتم...جیهوپ؟
سر یکی از میزا با ی دختر نشسته بود و دستشو گرفته بود و باهم میخندیدن...
پس واسه همین بهم میگف نیا کافه کار دارم!
بغضم گرفته بود...لحظه ای سرشو ب سمت شیشه برگردوند و منو دید و خنده هاش محو شد...بهم خیره بود ....لبخندی کوچولو گوشه ی لبم نقش بست..و ی قطره اشک از روی گونه هام سر خورد ...برگشتم و مستقیم ب سمت خیابون راه میرفتم جیهوپ سریع درو وا کرد و گف
-سانا ...صب کن اون طوری ک فک می کنی نیس*داد
ولی من ب جلو حرکت میکرد ...وسط خیابون دستامو از دو طرف باز کردم و فقد صدای داد جیهوپ بود و بوق ماشین...و بعدش سیاهی بود...حتی دلیل این کارمو نمیدونستم!
چرا باید خودکشی میکردم؟
شاید وقتی دیدم با یکی دیگه خشحاله امیدمو از دس دادم و قلبم مچاله شد؟!
نام:"کیم ا.ت"
تاریخ فوت:"۲۰۲۳/۴/۲۱"
علت مرگ:"خودکشی"
.
.
از دست دادن ی نفر مث...مث هر روز شکنجه میمونه...ولی اگ کسی ولت کنه بدون ک لیاقت ت رو نداره و ناراحت نباش :)
....
احساس میکنم این تکپارتی تکراری شد و چررررت ولی خب...دیگه دلیل نوشتن این چرتو پرتامو میدونین دیگه ...حصلم ب فاک میره و همش غمگین مینویسم..!
اصن چن وقته فاز ادما دپرسو گرفتم😂💔🚬
دینگ دینگ(زنگ کلاس)
تا زنگ خورد بلند شدم و وسایلامو سریع جمع کردم ...تاحالا این سرعتو از خودم ندیده بودم!
خیلی خوشحال بودم...اخه قرار بود بعد مدت ها جیهوپ رو ببینم هوپی دوص پسرمه البته ۳ سال ازم بزرگ تره منم ک سال اخریم...هوپی توی ی کافه خیلی خشگل کار میکنه و من همیشه میرفتم پیشش این چند مدت میگف کار داره واس همین نرفتم اما امروز دیگه نتونستم و خاستم برم ک سوپرایزش کنم...
کافه حدودا ۱۰ دیقه تا مدرسه فاصله داشت...با سرعتی ک فکرشو نمیکردم میدویدم...تا اینک ب کافه رسیدم با خودم گفتم بزار از شیشه نگاش کنم تا ببینم هستش یا نه...با لبخند ب جلو حرکت کردمو سرمو ب شیشه نزدیک کردم...ک با صحنه رو ب روم لبخندم محو شد و کمی عقب رفتم...جیهوپ؟
سر یکی از میزا با ی دختر نشسته بود و دستشو گرفته بود و باهم میخندیدن...
پس واسه همین بهم میگف نیا کافه کار دارم!
بغضم گرفته بود...لحظه ای سرشو ب سمت شیشه برگردوند و منو دید و خنده هاش محو شد...بهم خیره بود ....لبخندی کوچولو گوشه ی لبم نقش بست..و ی قطره اشک از روی گونه هام سر خورد ...برگشتم و مستقیم ب سمت خیابون راه میرفتم جیهوپ سریع درو وا کرد و گف
-سانا ...صب کن اون طوری ک فک می کنی نیس*داد
ولی من ب جلو حرکت میکرد ...وسط خیابون دستامو از دو طرف باز کردم و فقد صدای داد جیهوپ بود و بوق ماشین...و بعدش سیاهی بود...حتی دلیل این کارمو نمیدونستم!
چرا باید خودکشی میکردم؟
شاید وقتی دیدم با یکی دیگه خشحاله امیدمو از دس دادم و قلبم مچاله شد؟!
نام:"کیم ا.ت"
تاریخ فوت:"۲۰۲۳/۴/۲۱"
علت مرگ:"خودکشی"
.
.
از دست دادن ی نفر مث...مث هر روز شکنجه میمونه...ولی اگ کسی ولت کنه بدون ک لیاقت ت رو نداره و ناراحت نباش :)
....
احساس میکنم این تکپارتی تکراری شد و چررررت ولی خب...دیگه دلیل نوشتن این چرتو پرتامو میدونین دیگه ...حصلم ب فاک میره و همش غمگین مینویسم..!
اصن چن وقته فاز ادما دپرسو گرفتم😂💔🚬
۱۹.۶k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.