موهای صورتیت
p33
بکی: وقتی رسیدم آنیا و دامیان رو دیدم و خیلی خوشحال شدمممم
چون دیدم دست همو گرفتن
بلاخره تونستم این دوتا مرغ عشق رو بهم برسونم
دویدم سمت آنیا و پریدم رو دوشش
بکی: به به سلام به دو تا مرغ عشق بلاخره به هم رسیدین
آنیا/دامیان: بکییییییی
بکی: خب چیه مگه راست میگم خو
حالا کی میخواین ازدواج کنین
واییییییییییی خدا بچه هاتون قراره چه شکلی بشن/آنیا و دامیان قرمز شده بودن
۳ سال بعد
خب اینجا همه ینی دامیان و آنیا و بکی و..... ۲۰ سالشونه
آنیا و دامیان رفته بودن بیرون
دامیان: آنیا بستنی بادوم زمینی میخوری؟؟
آنیا: آرههههه/دو تا بستنی گرفت و اومد
دامیان: بفرمایید بانو
آنیا: سپاسگزارم
دامیان: آنیا....
آنیا: بله عشقم..
دامیان: میخوام یه چی بگم
آنیا: چی؟؟
تا یه ساعت دیگه پارت میدم😋
چه نویسنده خوبی داریداااااااا😁
بکی: وقتی رسیدم آنیا و دامیان رو دیدم و خیلی خوشحال شدمممم
چون دیدم دست همو گرفتن
بلاخره تونستم این دوتا مرغ عشق رو بهم برسونم
دویدم سمت آنیا و پریدم رو دوشش
بکی: به به سلام به دو تا مرغ عشق بلاخره به هم رسیدین
آنیا/دامیان: بکییییییی
بکی: خب چیه مگه راست میگم خو
حالا کی میخواین ازدواج کنین
واییییییییییی خدا بچه هاتون قراره چه شکلی بشن/آنیا و دامیان قرمز شده بودن
۳ سال بعد
خب اینجا همه ینی دامیان و آنیا و بکی و..... ۲۰ سالشونه
آنیا و دامیان رفته بودن بیرون
دامیان: آنیا بستنی بادوم زمینی میخوری؟؟
آنیا: آرههههه/دو تا بستنی گرفت و اومد
دامیان: بفرمایید بانو
آنیا: سپاسگزارم
دامیان: آنیا....
آنیا: بله عشقم..
دامیان: میخوام یه چی بگم
آنیا: چی؟؟
تا یه ساعت دیگه پارت میدم😋
چه نویسنده خوبی داریداااااااا😁
۱.۷k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.