پارت9
رفتیم سر میز شام کوک بهم گفت کنارش بشینم تا رفتم بشینم اون هرزه نشست منم مجبور بودم جای اون بشینم که بغل ته بود
یه لحظه دیدم صورت کوک مثل فلفل قرمز شده🌶نمی دونستم بخندم یا گریه کنم
یهو کوک انگار حالش بد شد رفت سمت دست شویی رفتم پیشش اون هر.. زه هم اوم
(نشانه هر..زه=،،،)
،،،، :هی عوضی تو چرا اومدی زنیکه هر.. زه
ا. ت:من من شیشم خانم
یه دفعه دیدم یه دست تو گوشم خورد اون عوضی هر.. زه به من سیلی زد
ته اومد و اونو جمعش کرد منم به راننده زنگ زدم کوک خیلی حالش بد بود قابل توصیف نبود از سرش عرق میریخت و گرمش بود همش لبش رو لیس میزد و سعی میکرد
به دختری نگاه نکنه
دی.. کش زده بود بیرون🍆
یا حسین تحر... یک شده بود..............
یه لحظه دیدم صورت کوک مثل فلفل قرمز شده🌶نمی دونستم بخندم یا گریه کنم
یهو کوک انگار حالش بد شد رفت سمت دست شویی رفتم پیشش اون هر.. زه هم اوم
(نشانه هر..زه=،،،)
،،،، :هی عوضی تو چرا اومدی زنیکه هر.. زه
ا. ت:من من شیشم خانم
یه دفعه دیدم یه دست تو گوشم خورد اون عوضی هر.. زه به من سیلی زد
ته اومد و اونو جمعش کرد منم به راننده زنگ زدم کوک خیلی حالش بد بود قابل توصیف نبود از سرش عرق میریخت و گرمش بود همش لبش رو لیس میزد و سعی میکرد
به دختری نگاه نکنه
دی.. کش زده بود بیرون🍆
یا حسین تحر... یک شده بود..............
۱.۲k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.