وانشات تهیونگ پارت ¹⁹ من برمیگردم
که یهو احساس کردم ات داره بیدار میشه گوشیرو گذاشتم سر جاش که نفهمه
ته:میدونی چقد دوست دارم؟
ات:............
ته:و این باعث میشه حتی به خودمو غرورم شک کنم میگن وقتی عاشقی که هیچکس دیگه به چشمت نیاد و اون فقط بدرخشه:)
ته: یا خودتو نزن به اون را میدونم بیداری
ات:.......
ته:اکی پس من میرم بعدا میام
بلند شدم رفتم بیرون بهش اجازه دادم فکر کنه
ات ویو
چجوری میتونم ببخشمت منم دوست دارم
یهو اومد داخل
ته:ات
تو چشاش نگا کردم
اومد کنار تخت نشست دستامو گرفت سرش پایین بود نمیتونستم چهرشو ببینم
ته: ات ....حق....ات منو نمیبخشی؟
سرشو اورد بالا دیدم داره گریه میکنه پریدم بغلش
ات:یا یا ته گریه نکن خوب پوفف باشه باشه نگاهه من کن
دستامو گرفتم دو طرف صورتش
ات:ببین من میبخشمت ولی! میتونی از دلمو در بیاری!
ته:ارهههه
یهو لباشو گذاشت رو لبام یکم تو شوک بودم ولی صورتشو گرفتمو از خودم جدا کردم
ات: یااا عوضیییییی فرصت طلب
ته:هوممم اکه به این کارم با تو میگن فرصت طلب من فرصت طلبم
ات: گگگگ (ادا)
یهو دیدم یه سگ خوشگل و ریزه میزه خوشگل داره میاد سمتمو سریع گرفتم بغلش کردم یه ماچ به کلش زدم
ات: واییی تهیونگ این دخترمون اسمش چیه
ته:یونتان
ات:عرررررررر
شروع کردم ماچ کردنش ماچ اخری رو تا خواستم بکنم ته یونتانو لرداشت
ته:یااا دخترمو خفه کردی
ات:ولی انگار نیشش تا بنا گوش بازه
ته:هوی یونی نخند 😐
ات:(خنده)
تقریبا شب شده بودش و من نمی تونستم اینجا بمونم رفتم بیرون اتاق. دیدم ته داخل بالکنه انکار منتظره کسیه
ته:اوه ات اومدی
ات:اره
ته:بیا اینجا
رفتم جلوش دستمو گرفت و فقط تو چشماش نگاه کرد
ته:ات اگه تو نبودی من الان اینجا نبودم اگه تو نبودی من عاشق نبودم چجوری میتونم انقد عاشقت باشم ولی میشه ادامه ی زندگیمو با تو شریک باشم؟
که یه حلقه گرفت جلوم
ته: ات
ات:ارههههههههههه
ته حلقه رو کرد تو دستم چه اسمون کلی نورانی شد توش ترقه میترکوندن سریع پریدم بغلش تو هوا منو دور داد یه بوس ریز رو لبم زد
ات: ته ته؟
ته:جانم
ات:میدونی چیه یبار با خودم شرط کردم که وقتی این روز رسید عقده ی ده سالمو خالی کنم تو بغلت در نیام:)
همینجوری تو بغلش پامو دوره کمرش حلقه کردم که ته منو برد داخل اتاق تو بغلش خوابیدم
پرش زمانی صبح
صبح هردوتامون با در زدن وحشتناکی از خواب پریدیم
ات:خدااااایاااااا تا کی هر روز باید با این صداعه بیدار سوم پوفففف
ته:فک کنم حالا حالا ها باید اینجوری بیدار شیم عدت کنیم بهترع!
سریع رفتیم پایین در و باز کردیم که...........
ته:میدونی چقد دوست دارم؟
ات:............
ته:و این باعث میشه حتی به خودمو غرورم شک کنم میگن وقتی عاشقی که هیچکس دیگه به چشمت نیاد و اون فقط بدرخشه:)
ته: یا خودتو نزن به اون را میدونم بیداری
ات:.......
ته:اکی پس من میرم بعدا میام
بلند شدم رفتم بیرون بهش اجازه دادم فکر کنه
ات ویو
چجوری میتونم ببخشمت منم دوست دارم
یهو اومد داخل
ته:ات
تو چشاش نگا کردم
اومد کنار تخت نشست دستامو گرفت سرش پایین بود نمیتونستم چهرشو ببینم
ته: ات ....حق....ات منو نمیبخشی؟
سرشو اورد بالا دیدم داره گریه میکنه پریدم بغلش
ات:یا یا ته گریه نکن خوب پوفف باشه باشه نگاهه من کن
دستامو گرفتم دو طرف صورتش
ات:ببین من میبخشمت ولی! میتونی از دلمو در بیاری!
ته:ارهههه
یهو لباشو گذاشت رو لبام یکم تو شوک بودم ولی صورتشو گرفتمو از خودم جدا کردم
ات: یااا عوضیییییی فرصت طلب
ته:هوممم اکه به این کارم با تو میگن فرصت طلب من فرصت طلبم
ات: گگگگ (ادا)
یهو دیدم یه سگ خوشگل و ریزه میزه خوشگل داره میاد سمتمو سریع گرفتم بغلش کردم یه ماچ به کلش زدم
ات: واییی تهیونگ این دخترمون اسمش چیه
ته:یونتان
ات:عرررررررر
شروع کردم ماچ کردنش ماچ اخری رو تا خواستم بکنم ته یونتانو لرداشت
ته:یااا دخترمو خفه کردی
ات:ولی انگار نیشش تا بنا گوش بازه
ته:هوی یونی نخند 😐
ات:(خنده)
تقریبا شب شده بودش و من نمی تونستم اینجا بمونم رفتم بیرون اتاق. دیدم ته داخل بالکنه انکار منتظره کسیه
ته:اوه ات اومدی
ات:اره
ته:بیا اینجا
رفتم جلوش دستمو گرفت و فقط تو چشماش نگاه کرد
ته:ات اگه تو نبودی من الان اینجا نبودم اگه تو نبودی من عاشق نبودم چجوری میتونم انقد عاشقت باشم ولی میشه ادامه ی زندگیمو با تو شریک باشم؟
که یه حلقه گرفت جلوم
ته: ات
ات:ارههههههههههه
ته حلقه رو کرد تو دستم چه اسمون کلی نورانی شد توش ترقه میترکوندن سریع پریدم بغلش تو هوا منو دور داد یه بوس ریز رو لبم زد
ات: ته ته؟
ته:جانم
ات:میدونی چیه یبار با خودم شرط کردم که وقتی این روز رسید عقده ی ده سالمو خالی کنم تو بغلت در نیام:)
همینجوری تو بغلش پامو دوره کمرش حلقه کردم که ته منو برد داخل اتاق تو بغلش خوابیدم
پرش زمانی صبح
صبح هردوتامون با در زدن وحشتناکی از خواب پریدیم
ات:خدااااایاااااا تا کی هر روز باید با این صداعه بیدار سوم پوفففف
ته:فک کنم حالا حالا ها باید اینجوری بیدار شیم عدت کنیم بهترع!
سریع رفتیم پایین در و باز کردیم که...........
۱۸.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.