آواز مرگ
8 ساعت بعد ویو ا/ت
مثل هر شب تو کلاب بودم
نوشیدنی میخوردمو به دختر هایی که با اوپا هاشون میرقصیدن نگاه میکردم وتو فکر این بودم که چطور جاسوس خوبی باشم کحه 20 میلیون دلار رو بگیرم از اونطرف هم سه جونگ گوشیم رو سوراخ کرده بود
این 67 باری بود که زنگ میزد گوشیم رو برداشتم و رفتم wc و جواب دادم
ا/ت:هااااااااااا چی میخوای {با حالت مستی}
سه جونگ: دوباره کلابی؟؟
ا/ت:به تو چه! چییی میخواییی؟
سه جونگ: گفتی کار رو امروز تموم شده بدونم داری کاری میکنی یه جاسوس دیگه استخدام کنم !
ا/ت: مرتیکه پفک نخورده نمیتونی این کارو بکنییییییییییییییییی{جیغ}
ادامه ویو
با این حرفش به شدت اعصبانی شدم و کنترل خودمو از دست دادم
در توالت رو باز کردم و گوشیمو انداختم توش و رفتم بیرون از wc
تعادل نداشتم و کج راه میرفتم که پاشنه کفشم شکست و تا خواستم بیوفتم دست یه نفر به کمرم حلقه شد و نفساش به صورتم میخورد و با یه حالت عجیب داد زدم
ا/ت: یااااااا تو کی هستی؟
هوسوک: تو نمیدونی من کیم واااوووو خانم جاسوس رو برم
ا/ت: چرا میدونم تو کی هستی هوسوککک اوپاااا
هوسوک: اوپا؟ دوست داری من اوپات باشم؟
ا/ت:اوهوممممم میخوام اوپا
هوسوک: به من که اعتمادی هست ولی به تو نه امید وارم خطر ناک نشی
ا/ت: ها؟
هوسوک :هیچی تو فقط به خواب نیاز داری وگرنه ابروی منو قورت میدی
پرش صبح ویو ا/ت
از خواب بیدار شدم و رفتم بیرون که دیدم خونه خودم نیستم با صدای کلفتی گفتم
ا/ت: هی سه جونگ خان کجایی ؟
که یهو یه نفر با صدای ارامش بخشش گفت
هوسوک : بیدار شدی؟
بر گشتم و با دیدن هوسوک جاخوردم
ا/ت : من اینجا چیکار میکنم؟؟
هوسوک: یادت نمیاد؟
ا/ت :چرا یکمشو اینجا خونه توعه؟
هوسوک: اره قشنگه؟؟
ا/ت: اره
هوسوک:بیا بشین میخوام یه چیزی بهت بگم
ا/ت:بگو!
هوسوک: من دوست دارم شاید برای تو سخت باشه ولی من بد جور دلم پیشت گیر کرده
ا/ت:خوب...این یکم یهویی بود ولی منم همین طور
هوسوک: جان؟
ا/ت: وقتی عکست رو برای بار اول دیدم با خودم گفتم حتما ادم هرزه ای هستی ولی وقتی دیدم چقدر با همه با مهربونی حرف میزنی بهت علاقه پیدا کردم اوت روز هم به خاطر احساساتم لکند گرفتم نه از ترس
هوسوک: خوب پس میشه سانشاین من بشی؟ قول میدم اوپای خوبی باشم
ا/ت: البته...اوپا
از این داستان لیلی مجنون 3 ساله که میگذره ا/ت و هوسوک باهم زندگی خوشی رو ساختن هوسوک ا/ت رو به بند خودش اضافه کرد
معلوم شد سه جونگ به قصد کشتن ا/ت اون رو استخدام کرده و اصلا خواهر نداشته بی ناموش و هوسوک یه اهنگ برای عوض کردن مسیره ا/ت بوده
پایان
مثل هر شب تو کلاب بودم
نوشیدنی میخوردمو به دختر هایی که با اوپا هاشون میرقصیدن نگاه میکردم وتو فکر این بودم که چطور جاسوس خوبی باشم کحه 20 میلیون دلار رو بگیرم از اونطرف هم سه جونگ گوشیم رو سوراخ کرده بود
این 67 باری بود که زنگ میزد گوشیم رو برداشتم و رفتم wc و جواب دادم
ا/ت:هااااااااااا چی میخوای {با حالت مستی}
سه جونگ: دوباره کلابی؟؟
ا/ت:به تو چه! چییی میخواییی؟
سه جونگ: گفتی کار رو امروز تموم شده بدونم داری کاری میکنی یه جاسوس دیگه استخدام کنم !
ا/ت: مرتیکه پفک نخورده نمیتونی این کارو بکنییییییییییییییییی{جیغ}
ادامه ویو
با این حرفش به شدت اعصبانی شدم و کنترل خودمو از دست دادم
در توالت رو باز کردم و گوشیمو انداختم توش و رفتم بیرون از wc
تعادل نداشتم و کج راه میرفتم که پاشنه کفشم شکست و تا خواستم بیوفتم دست یه نفر به کمرم حلقه شد و نفساش به صورتم میخورد و با یه حالت عجیب داد زدم
ا/ت: یااااااا تو کی هستی؟
هوسوک: تو نمیدونی من کیم واااوووو خانم جاسوس رو برم
ا/ت: چرا میدونم تو کی هستی هوسوککک اوپاااا
هوسوک: اوپا؟ دوست داری من اوپات باشم؟
ا/ت:اوهوممممم میخوام اوپا
هوسوک: به من که اعتمادی هست ولی به تو نه امید وارم خطر ناک نشی
ا/ت: ها؟
هوسوک :هیچی تو فقط به خواب نیاز داری وگرنه ابروی منو قورت میدی
پرش صبح ویو ا/ت
از خواب بیدار شدم و رفتم بیرون که دیدم خونه خودم نیستم با صدای کلفتی گفتم
ا/ت: هی سه جونگ خان کجایی ؟
که یهو یه نفر با صدای ارامش بخشش گفت
هوسوک : بیدار شدی؟
بر گشتم و با دیدن هوسوک جاخوردم
ا/ت : من اینجا چیکار میکنم؟؟
هوسوک: یادت نمیاد؟
ا/ت :چرا یکمشو اینجا خونه توعه؟
هوسوک: اره قشنگه؟؟
ا/ت: اره
هوسوک:بیا بشین میخوام یه چیزی بهت بگم
ا/ت:بگو!
هوسوک: من دوست دارم شاید برای تو سخت باشه ولی من بد جور دلم پیشت گیر کرده
ا/ت:خوب...این یکم یهویی بود ولی منم همین طور
هوسوک: جان؟
ا/ت: وقتی عکست رو برای بار اول دیدم با خودم گفتم حتما ادم هرزه ای هستی ولی وقتی دیدم چقدر با همه با مهربونی حرف میزنی بهت علاقه پیدا کردم اوت روز هم به خاطر احساساتم لکند گرفتم نه از ترس
هوسوک: خوب پس میشه سانشاین من بشی؟ قول میدم اوپای خوبی باشم
ا/ت: البته...اوپا
از این داستان لیلی مجنون 3 ساله که میگذره ا/ت و هوسوک باهم زندگی خوشی رو ساختن هوسوک ا/ت رو به بند خودش اضافه کرد
معلوم شد سه جونگ به قصد کشتن ا/ت اون رو استخدام کرده و اصلا خواهر نداشته بی ناموش و هوسوک یه اهنگ برای عوض کردن مسیره ا/ت بوده
پایان
۲.۶k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.