چند پارتی جونگکوک ⁴
+( ازم کشید بیرون فک کردم ولم کرد میخواستم پاشم که روم خیمه زد)
_ کجا بیبی؟!
+ ینی چی تموم نشد مگه؟!!
_ ( پوزخند) نچ هنوز مونده
+ 😖 بابا مگه خسته نشدیی بسه دیگه جونگکوکک درد دارم، دیگه تا الان باید اثر تحریک کنندهه رفته باشه
+( هی دست و پا میزدم که ولم کنه میزدم به کمرش ولی اون محکمتر میگرفت)
_ عهه بیبی اذیت نکن دیگه
+ ولم کننننن
+( بی توجه پاهامو از هم باز کرد هر چقدر زور میزدم ول نمیکرد معلومه زور من مقابل اون هیچه )
+ جونگکوکککک ولم کننن
_ ........
+ عشقم...خوشگلم....کوکی من تروخدا ولم کن
_........
+ ددی؟ ددی جونگکوک؟
+( یهو دیدم سرشو آورد سمتم لب*شو اورد سمت لب*م و ل*سشون زد)
_ جون ددی؟
+ میشه دیگه برا امشب بس باشه لطفا بجاش فردا شب انجام بدیم؟!!
_ نچ
+( دیدم خیلی ریلکس گفت نچ یه لحظه جا خوردم 😐 بلافاصله بعد حرفش رفت ادامه کارش رو انجام بده دیدم دوباره ابنباتو لیس زد و اورد طرف پوصت*نم و زد بهش)
+ جونگکوک حداقل این کارو نکن دیگه ابنباتو نزن خوشم نمیاددد چندشم میشه نکننن ( هی پاهامو تکون میدادم)
_ عههه ا.ت اذیت نکن دیگه ( پاهاشو محکمتر گرفتم)
_( شروع کردم به لیس زدنش خیلی تند تند لیس میزدم زبونمو رو نقطه حساس تو و*ژنش با سرعت حرکت میدادم میدونستم دیوونش میکنه)
+عاححح...جونگ...کوک...عاححح اممم
_ اممم بیبی خوبه؟ دوسش داری؟
+ اممم...اره
_( سرعتمو زیاد کردم)
+( سرعتشو زیاد کرد اونم تو نقطه حساسم داشتم دیوونه میشدم هی پتو رو چنگ میزدم، دستمو کردم داخل موهاش و چنگ زدم)
_ اخخ بیبی نکن
+ جو...جونگکوک...بسه دیگه...نمیتونم
_( حدودا بعد یه ربع تمومش کردم رفتم سراغ ن*پلاش و انگشتای اشارمو رو دوتاش حرکت میدادم)
+( امممم بازم دستشو گذاشت جای حساسم چشامو بستم و سرمو به عقب هل دادم و ناله میکردم)
_( دیدم از لذت سرشو دادم عقب( خنده) خم شدم روش و همزمان با اون شروع کردم به مارک گذاشتن رو گردنش)
+ عاححح...اممم...عاححح کوک
_( سرمو از تو گردنش اوردم بیرون و نگاهمو به چشاش دادم بی نظیر بود)
+ عاشقتم
_ چی؟!! ( چشاش برق زد)
+ عاشقتم....
_ بلندتر بگو
+ عاشقتممممم
_( شروع کردم به ب*سیدنش خیلی تند تند و با ولع میب*سیدم همزمان انگشتامو رو ن*پلاش حرکت میدادم)
+( منم باهاش همکاری میکردم لب*شو وارد دهنم میکردم)
_( تقریبا بعد ۱۰ مین از هم جدا شدیم)
_ منم عاشقتم...
+ جونگکوک...
_ جانم؟
+ بسه دیگه خسته شدم
_ اوهوم اوکی
+( دیگه ولم کرد واقعا درد داشتم از درد به خودم پیچیدم پشتمو کرده بودم به جونگکوک و دراز کشیده بودم دیدم دست تتو دارش دورم حلقه شد و منو کشید سمت خودش و شروع کرد به مالش دادن پوصت*نم)
پرش زمانی به ۱۵ مین بعد
+ جونگکوک
_ جونم؟
+ میشه بریم حموم؟
_ الان؟
+اره
_ دیر نیست نمیخوای بزاری فردا بریم؟
+ نه الان بریم
_ باشه
+( براید استایل بلندم کدر و رفتیم داخل حموم)
The end
_ کجا بیبی؟!
+ ینی چی تموم نشد مگه؟!!
_ ( پوزخند) نچ هنوز مونده
+ 😖 بابا مگه خسته نشدیی بسه دیگه جونگکوکک درد دارم، دیگه تا الان باید اثر تحریک کنندهه رفته باشه
+( هی دست و پا میزدم که ولم کنه میزدم به کمرش ولی اون محکمتر میگرفت)
_ عهه بیبی اذیت نکن دیگه
+ ولم کننننن
+( بی توجه پاهامو از هم باز کرد هر چقدر زور میزدم ول نمیکرد معلومه زور من مقابل اون هیچه )
+ جونگکوکککک ولم کننن
_ ........
+ عشقم...خوشگلم....کوکی من تروخدا ولم کن
_........
+ ددی؟ ددی جونگکوک؟
+( یهو دیدم سرشو آورد سمتم لب*شو اورد سمت لب*م و ل*سشون زد)
_ جون ددی؟
+ میشه دیگه برا امشب بس باشه لطفا بجاش فردا شب انجام بدیم؟!!
_ نچ
+( دیدم خیلی ریلکس گفت نچ یه لحظه جا خوردم 😐 بلافاصله بعد حرفش رفت ادامه کارش رو انجام بده دیدم دوباره ابنباتو لیس زد و اورد طرف پوصت*نم و زد بهش)
+ جونگکوک حداقل این کارو نکن دیگه ابنباتو نزن خوشم نمیاددد چندشم میشه نکننن ( هی پاهامو تکون میدادم)
_ عههه ا.ت اذیت نکن دیگه ( پاهاشو محکمتر گرفتم)
_( شروع کردم به لیس زدنش خیلی تند تند لیس میزدم زبونمو رو نقطه حساس تو و*ژنش با سرعت حرکت میدادم میدونستم دیوونش میکنه)
+عاححح...جونگ...کوک...عاححح اممم
_ اممم بیبی خوبه؟ دوسش داری؟
+ اممم...اره
_( سرعتمو زیاد کردم)
+( سرعتشو زیاد کرد اونم تو نقطه حساسم داشتم دیوونه میشدم هی پتو رو چنگ میزدم، دستمو کردم داخل موهاش و چنگ زدم)
_ اخخ بیبی نکن
+ جو...جونگکوک...بسه دیگه...نمیتونم
_( حدودا بعد یه ربع تمومش کردم رفتم سراغ ن*پلاش و انگشتای اشارمو رو دوتاش حرکت میدادم)
+( امممم بازم دستشو گذاشت جای حساسم چشامو بستم و سرمو به عقب هل دادم و ناله میکردم)
_( دیدم از لذت سرشو دادم عقب( خنده) خم شدم روش و همزمان با اون شروع کردم به مارک گذاشتن رو گردنش)
+ عاححح...اممم...عاححح کوک
_( سرمو از تو گردنش اوردم بیرون و نگاهمو به چشاش دادم بی نظیر بود)
+ عاشقتم
_ چی؟!! ( چشاش برق زد)
+ عاشقتم....
_ بلندتر بگو
+ عاشقتممممم
_( شروع کردم به ب*سیدنش خیلی تند تند و با ولع میب*سیدم همزمان انگشتامو رو ن*پلاش حرکت میدادم)
+( منم باهاش همکاری میکردم لب*شو وارد دهنم میکردم)
_( تقریبا بعد ۱۰ مین از هم جدا شدیم)
_ منم عاشقتم...
+ جونگکوک...
_ جانم؟
+ بسه دیگه خسته شدم
_ اوهوم اوکی
+( دیگه ولم کرد واقعا درد داشتم از درد به خودم پیچیدم پشتمو کرده بودم به جونگکوک و دراز کشیده بودم دیدم دست تتو دارش دورم حلقه شد و منو کشید سمت خودش و شروع کرد به مالش دادن پوصت*نم)
پرش زمانی به ۱۵ مین بعد
+ جونگکوک
_ جونم؟
+ میشه بریم حموم؟
_ الان؟
+اره
_ دیر نیست نمیخوای بزاری فردا بریم؟
+ نه الان بریم
_ باشه
+( براید استایل بلندم کدر و رفتیم داخل حموم)
The end
۲۷.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.