P11
نکنھ طلسمش کرده باشھ؟ یا ھرچیزی؟ با این فکر بھ دویدنم سرعت بیشتری دادم و با دیدن قصر وارد شدم و جلوی مامالونا زانو زدم +ماما....ماما یھ کاری کن. نفس نفس میزدم و بھ صورت سفید شده ی کوک نگاه کردم. +چرا نشستی!!!!!!؟؟؟؟ مامالونا اروم کوک رو زمین خوابوند. +برو یکم اب بیار. با بیشترین سرعتم کارھایی کھ گفت و انجام میدادم. ولی ھرچی بیشتر بھ وضعیت پی میبردم اخم مامالونا عمیق تر میشد +ماما....چیشده.؟ +کی اینکارو کرده؟و کجا اینکارو کرده؟ +ما.....ما.....
وقتی خواستم بگم کجا بودیم میدونستم میفھمھ جونگکوک کیھ. باید چیکار میکردم؟؟؟؟ +خب ما....قبرستون تاریکی بودیم... از سمت جنگل رفتیم اونجا و خب.... لبم و خیس کردم +یھ ھالھ سیاه دورمونو گرفت......و خب تشکیل کننده اش لیسا بود +آھھھھھ......نفرین تلھ مرگ.....مطمعنی لیسا بود؟ +خودم دیدمش....اون با صدای عجیبی میخندید. +بلاخره کار خودشو کرد. با شنیدن این حرف اخم ریزی کردم +منظورت چیھ؟
ادامه دارد
وقتی خواستم بگم کجا بودیم میدونستم میفھمھ جونگکوک کیھ. باید چیکار میکردم؟؟؟؟ +خب ما....قبرستون تاریکی بودیم... از سمت جنگل رفتیم اونجا و خب.... لبم و خیس کردم +یھ ھالھ سیاه دورمونو گرفت......و خب تشکیل کننده اش لیسا بود +آھھھھھ......نفرین تلھ مرگ.....مطمعنی لیسا بود؟ +خودم دیدمش....اون با صدای عجیبی میخندید. +بلاخره کار خودشو کرد. با شنیدن این حرف اخم ریزی کردم +منظورت چیھ؟
ادامه دارد
۲.۲k
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.