𝑺𝒆𝒂𝒔𝒐𝒏²𝑷𝒂𝒓𝒕²⁸
عشق زیبا ( 𝚜𝚌𝚑𝚘𝚗𝚎 𝙻𝚒𝚎𝚋𝚎)𝑺𝒆𝒂𝒔𝒐𝒏²𝑷𝒂𝒓𝒕²⁸
کتش رودر آورد و انداخت رو زمین اومد سمتم و چسبوندم به دیوار + ولم کن عوضی _ هرزه ساکت باش زدم تو سینش و از زیر دستش رد شدم + دیگه نمیزارم زیر خوابت شم ببین اگر آدم باشی میفهمی برای من دختره چقدر سخته که زیر خواب یه نفر باشم میفهمی نه دیگه نمیفهمی فقط لذت و هوس خودت رو در نظر میگیری فقط به خودت فکر میکنی اصلا احساس دیگران رو در نظر نمیگیری که دلم برا دخترایی که قبلا زیر خوابت بودن میسوزه بیشترم برا خودم که سیلی یه نفر اومد رو صورتم هع میا همش دخالت میکنه دستم رو گذاشتم جای سیلی + معلومه دیگه بایدم رو داشته باشی دست رو همه بلند کنی چون جیمین با تو خوبه میا: هیع هیع چرا اسمشو میاری + اینش به تو مربوط نیست فهمیدی خبر چین دیگه ادامه نداد همه نگام مبکردن اهمیت ندادم و منتظر ریکشن جیمین بودم اما هیچی نمیگفت ولش کردم از اونجا رفتم احساس کردمخود جیمین هم رفته اهمیت ندادمبه راهم ادامه دادم رفتم پشت باغ بهترین جا بوی گل ها خوب بودن خالی شدم چون تونستم همه چی رو بگم رفتم تو هه جی و لوسی اومدن پیشم ¥£ حالت خوبه + هممم بدک نیستم میخوام یه چیزی بهتون بگم چون دوست های صمیمی من هستین ... همه چی رو گفتم سیر تا پیازش رو تو شک بودن که کیونگاومد گفت ارباب صدات زده رفتم تو اتاقش نمیخواست توچشم هاش نگاه کنم سرم و پایین انداختم سکوت شدیدی بینمون بود که با صدای پای جیمین شکست چونمو آورد بالا : _ میدونی.....
۲۰۰ کامنت و ۳۰ لایک شرط
کتش رودر آورد و انداخت رو زمین اومد سمتم و چسبوندم به دیوار + ولم کن عوضی _ هرزه ساکت باش زدم تو سینش و از زیر دستش رد شدم + دیگه نمیزارم زیر خوابت شم ببین اگر آدم باشی میفهمی برای من دختره چقدر سخته که زیر خواب یه نفر باشم میفهمی نه دیگه نمیفهمی فقط لذت و هوس خودت رو در نظر میگیری فقط به خودت فکر میکنی اصلا احساس دیگران رو در نظر نمیگیری که دلم برا دخترایی که قبلا زیر خوابت بودن میسوزه بیشترم برا خودم که سیلی یه نفر اومد رو صورتم هع میا همش دخالت میکنه دستم رو گذاشتم جای سیلی + معلومه دیگه بایدم رو داشته باشی دست رو همه بلند کنی چون جیمین با تو خوبه میا: هیع هیع چرا اسمشو میاری + اینش به تو مربوط نیست فهمیدی خبر چین دیگه ادامه نداد همه نگام مبکردن اهمیت ندادم و منتظر ریکشن جیمین بودم اما هیچی نمیگفت ولش کردم از اونجا رفتم احساس کردمخود جیمین هم رفته اهمیت ندادمبه راهم ادامه دادم رفتم پشت باغ بهترین جا بوی گل ها خوب بودن خالی شدم چون تونستم همه چی رو بگم رفتم تو هه جی و لوسی اومدن پیشم ¥£ حالت خوبه + هممم بدک نیستم میخوام یه چیزی بهتون بگم چون دوست های صمیمی من هستین ... همه چی رو گفتم سیر تا پیازش رو تو شک بودن که کیونگاومد گفت ارباب صدات زده رفتم تو اتاقش نمیخواست توچشم هاش نگاه کنم سرم و پایین انداختم سکوت شدیدی بینمون بود که با صدای پای جیمین شکست چونمو آورد بالا : _ میدونی.....
۲۰۰ کامنت و ۳۰ لایک شرط
۲۶.۰k
۲۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.