بچه ها ميدونيد داستان اوباناي چيه؟ خب بزارين براتون توضيح بدم👇🏻
اوباناي توي يك روستاي خيلي ثروتمند بدنيا اومد. اما توي آن روستا يك شيطان به شكل مار زندگي ميكرد كه بچه هاي متولد شده را ميخورد و در عوض به مردم ثروت ميداد. وقتي شيطان اوباناي را ديد مجذوب چشم هاي اوباناي شد و او را زنده نگه داشت. دهان اوباناي را بريد تا شبيه خودش شود و او را در يك سلول زنداني كرد. در سلول با يك مار دوست شد (همان مار دور گردنش كه اسمش كابورامارو است) و بلااخره اوباناي از آنجا فرار كرد اما شيطان او را تعقيب كرد. كه پدر رنگوكو او را نجات داد. شيطان از قبل تمام روستاييان و خانواده اوباناي را بخاطر فرار اوباناي كشته بود، پس اوباناي پيش رنگوكو و خانوادش بزرگ شد و براي همين اوباناي فقط به ميتسوري، رنگوكو و كاگايا اهميت ميداد.😭😢
۲۹۶
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.