گناهکار
دیانا. خب پروانه اماده هم.
پروانه.. باش سوار ماشین شو بریم.
دیانا کفشامو پوشیدم. رفتم داخل ماشین. پروانه بریم.
دیانا ارع.فقط کجاست میدونی.
پروانه... پارتی.
دیانا پروانه!!! مگه بهت نگفتم... هوف ای خدا من نمیخوام بیام اگه اینجوریه.
پروانه. بابا دختر به این خوشگلی.... خوبی... ولش کن ارسلانو...
دیانا. باشه بریم.
پروانه. اها. حالا. شد.
دیانا. بعد از یه ربع رسیدیم که از ماشین پیاده شدم. و رفتم جلوی در.
پروانه. خب برو داخل..
دیانا. بسم الله الرحمن الرحیم.
پروانه😅😅... مگه جنگ میری برو تو.
دیانا. نمیدونم. .... با پروانه رفتیم داخل همه داشتن تانگو میرقصیدن..... خیلی قشنگ بود... ولی جای ارسلان خالیه...
پروانه.. بیا بریم با با.
دیانا با پروانه رفتیم کنار به میز وایستادیم....
پروانه. الکل میخوری...
دیانا نه.
پروانه... نوشیدنی بدون الکل چی..
دیانا. هیچی نمیخورم.
پروانه. اقا. دو تا الکل بدین.
دیانا اع میگم نمیخورم دیگه
پروانه. یه امشبو میخوام فکر ارسلان از سرت بیرون کنم
دیانا. نمیشه.
پروانه. میشه. بیا یه لیوان بخور.
دیانا. بده. از دست پروانه لیوان گرفتم سر کشیدم.
پروانه. حالا شد دختر خوب.
دیانا. اه. چقدر تلخه.....
پروانه. اینجوری دیگه
دیانا. هوف حالم بهم خورد
پروانه. دومی رو بزنیم.
دیانا نه نمی تونم ..
پروانه. باش.
دیانا... به کسایی که داشتن میرقصیدن نگاه میکردم... یه دیقه باد ارسلان افتادم.
پروانه. دیانا.
دیانا........ کاش با هم خوب بودیم الان میرقصیدیم.
پروانه دیانا.اااا.
دیانا هوممممم.
پروانه. به چی فکر میکنی.
دیانا هیچی.
پروانه. اع این پسره چه خوشتیپه.
دیانا. اره.. 😒
پروانه. به دنس برو.
دیانا. اسکل شدی پروانه. نه بابا.
احسان.. سلام.
پروانه. سلام.
دیانا... هوف.... سلام. (؛
احسان.. یه دنس به ما نمیرسه.
پروانه.... من که نه... شاید دوست قشنگمون. بخواد.
دیانا. ها... ا... ن. ه.. من حالشو ندارم.
احسان. خواهش میکنم شما خیلی زیباین.
دیانا.. ممنون. ولی نمیتونم.
پروانه.... دیانا.. چرا نمیتونی گلم.
دیانا. نمیشهههههه... دیگه.
احسان.... خواهش میکنم یه دور.
دیانا. و... لی.
پروانه. بابا ولی چی.
دیانا..... برای اینکه فکر ارسلان از سرم بره بیرون... قبول میکنم... (تو دلش)
پروانه. چی شد خانوم رحیمی.
احسان. دستمو به سمتش بردم.... اجازه هست.
دیانا. دستشو با استرس گرفتم.
پروانه. 🤭😇😇😇😇😇
دیانا.. من دنبال خودش کشوند. برد. وسط... باز اون موقعی که با ارسلان میرقصیدم یادم اومد... چشامو بستم... دیانا ا وم باش.
احسان. اروم کشیدمش جلو.. دستمو دور کمرش حلقه کردم.
دیانا دستمو گذاشتم رو شونش یکی دیگه رو قلبش... چشامو بستم فقط احسان و ارسلان تجسم کردم.
پروانه.. باش سوار ماشین شو بریم.
دیانا کفشامو پوشیدم. رفتم داخل ماشین. پروانه بریم.
دیانا ارع.فقط کجاست میدونی.
پروانه... پارتی.
دیانا پروانه!!! مگه بهت نگفتم... هوف ای خدا من نمیخوام بیام اگه اینجوریه.
پروانه. بابا دختر به این خوشگلی.... خوبی... ولش کن ارسلانو...
دیانا. باشه بریم.
پروانه. اها. حالا. شد.
دیانا. بعد از یه ربع رسیدیم که از ماشین پیاده شدم. و رفتم جلوی در.
پروانه. خب برو داخل..
دیانا. بسم الله الرحمن الرحیم.
پروانه😅😅... مگه جنگ میری برو تو.
دیانا. نمیدونم. .... با پروانه رفتیم داخل همه داشتن تانگو میرقصیدن..... خیلی قشنگ بود... ولی جای ارسلان خالیه...
پروانه.. بیا بریم با با.
دیانا با پروانه رفتیم کنار به میز وایستادیم....
پروانه. الکل میخوری...
دیانا نه.
پروانه... نوشیدنی بدون الکل چی..
دیانا. هیچی نمیخورم.
پروانه. اقا. دو تا الکل بدین.
دیانا اع میگم نمیخورم دیگه
پروانه. یه امشبو میخوام فکر ارسلان از سرت بیرون کنم
دیانا. نمیشه.
پروانه. میشه. بیا یه لیوان بخور.
دیانا. بده. از دست پروانه لیوان گرفتم سر کشیدم.
پروانه. حالا شد دختر خوب.
دیانا. اه. چقدر تلخه.....
پروانه. اینجوری دیگه
دیانا. هوف حالم بهم خورد
پروانه. دومی رو بزنیم.
دیانا نه نمی تونم ..
پروانه. باش.
دیانا... به کسایی که داشتن میرقصیدن نگاه میکردم... یه دیقه باد ارسلان افتادم.
پروانه. دیانا.
دیانا........ کاش با هم خوب بودیم الان میرقصیدیم.
پروانه دیانا.اااا.
دیانا هوممممم.
پروانه. به چی فکر میکنی.
دیانا هیچی.
پروانه. اع این پسره چه خوشتیپه.
دیانا. اره.. 😒
پروانه. به دنس برو.
دیانا. اسکل شدی پروانه. نه بابا.
احسان.. سلام.
پروانه. سلام.
دیانا... هوف.... سلام. (؛
احسان.. یه دنس به ما نمیرسه.
پروانه.... من که نه... شاید دوست قشنگمون. بخواد.
دیانا. ها... ا... ن. ه.. من حالشو ندارم.
احسان. خواهش میکنم شما خیلی زیباین.
دیانا.. ممنون. ولی نمیتونم.
پروانه.... دیانا.. چرا نمیتونی گلم.
دیانا. نمیشهههههه... دیگه.
احسان.... خواهش میکنم یه دور.
دیانا. و... لی.
پروانه. بابا ولی چی.
دیانا..... برای اینکه فکر ارسلان از سرم بره بیرون... قبول میکنم... (تو دلش)
پروانه. چی شد خانوم رحیمی.
احسان. دستمو به سمتش بردم.... اجازه هست.
دیانا. دستشو با استرس گرفتم.
پروانه. 🤭😇😇😇😇😇
دیانا.. من دنبال خودش کشوند. برد. وسط... باز اون موقعی که با ارسلان میرقصیدم یادم اومد... چشامو بستم... دیانا ا وم باش.
احسان. اروم کشیدمش جلو.. دستمو دور کمرش حلقه کردم.
دیانا دستمو گذاشتم رو شونش یکی دیگه رو قلبش... چشامو بستم فقط احسان و ارسلان تجسم کردم.
۵۹.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.