مان عشق خونین
مان عشق خونین
پارت¹⁴
رفتم پایین دیدم منتظره نشستم
آیسو: امیر بخدا توضیح میدم
امیر: تو بی جا میکنی توضیح بدی اینجا چیکار میکنی هااا«داد»
آیسو: بابا آیدا گف بیا یه دورهمیه من نمیدونستم اینجوری
امیر ماشینو روشن کردو گاز داد
آیسو: امیر
امیر:.......
آیسو: امیر با توعم چرا اینجوری تند میری
امیر: امیر خفشه شو
آیسو: این چه حرفیه
امیر: آخه تو وقتی دیدی اینجوریه چرا نیومدی بیرون هان اصلا اینا هیچ گوشیتو چرا جواب نمیدی هاااا
آیسو: امیر من غلط کردم ببخشید
امیر: زیادم کردی بخدا فقط یه بار دیگه پاتو تو پارتیا و دورهمی ها بزاری نه من نه تو
آیسو: یعنی چی امیر من فقط با اینا خوشم
امیر: با اینا خوشی آره
آیسو: نه منظورم این بود که فقط اونجا بهم خوش میگذره
امیر: خفه میشی یا...
آیسو: باشه باشه دستتو بیار پایین ببخشید دیگه نمیرم فقط میشه تند نری
امیر: نه نمیشه«داد»
آیسو: باشه «گریه»
چند دقیقه بعد......
رسیدیم خونه
آیسو: خدافظ
امیر:............
آیسو: امیر چرا جوابمو نمیدی
امیر: دوس دارم
آیسو: ببین امیر من اشتباه کردم ببخشید خب بابا من همیشه میرفتم ولی بخدا بخاطر تو دیگه نمیرم قول میدم فقط سرم داد نزن بخدا میترسم الانم اشتباه از من بود ببخشید میبخشی؟
ویو امیر.....
وقتی اینجوری گف دلم میخواست نره دستمو دراز کردمو درو بستمو ماشینو روشن کردم
آیسو: امیر کجا میخوام پیاده شم
امیر: هیسس
آیسو: یعن.......
امیر: هیسس
صدای آهنگو زیاد کردمو یکم تو خیابونا گشتیم بعد چند دقیقه ماشینو کنار دریاچه نگه داشتم
امیر: پیاده شو
آیسو: چراا
امیر: پیاده شو
پیاده شد
در حال قدم زدن بودیم
امیر: دوسم داری
آیسو: آره
امیر: چی صداتو ندارم
آیسو: گفتم آره
امیر: نمیشنوم
آیسو: آره دوست دارم دوست دارم دوست دارممممم«داد»
امیر: خب منم دوست دارممممم
یکم قدم زدیم بعد رفتیم سوار ماشین شدیم
#رمان_عشق_خونین
پارت¹⁴
رفتم پایین دیدم منتظره نشستم
آیسو: امیر بخدا توضیح میدم
امیر: تو بی جا میکنی توضیح بدی اینجا چیکار میکنی هااا«داد»
آیسو: بابا آیدا گف بیا یه دورهمیه من نمیدونستم اینجوری
امیر ماشینو روشن کردو گاز داد
آیسو: امیر
امیر:.......
آیسو: امیر با توعم چرا اینجوری تند میری
امیر: امیر خفشه شو
آیسو: این چه حرفیه
امیر: آخه تو وقتی دیدی اینجوریه چرا نیومدی بیرون هان اصلا اینا هیچ گوشیتو چرا جواب نمیدی هاااا
آیسو: امیر من غلط کردم ببخشید
امیر: زیادم کردی بخدا فقط یه بار دیگه پاتو تو پارتیا و دورهمی ها بزاری نه من نه تو
آیسو: یعنی چی امیر من فقط با اینا خوشم
امیر: با اینا خوشی آره
آیسو: نه منظورم این بود که فقط اونجا بهم خوش میگذره
امیر: خفه میشی یا...
آیسو: باشه باشه دستتو بیار پایین ببخشید دیگه نمیرم فقط میشه تند نری
امیر: نه نمیشه«داد»
آیسو: باشه «گریه»
چند دقیقه بعد......
رسیدیم خونه
آیسو: خدافظ
امیر:............
آیسو: امیر چرا جوابمو نمیدی
امیر: دوس دارم
آیسو: ببین امیر من اشتباه کردم ببخشید خب بابا من همیشه میرفتم ولی بخدا بخاطر تو دیگه نمیرم قول میدم فقط سرم داد نزن بخدا میترسم الانم اشتباه از من بود ببخشید میبخشی؟
ویو امیر.....
وقتی اینجوری گف دلم میخواست نره دستمو دراز کردمو درو بستمو ماشینو روشن کردم
آیسو: امیر کجا میخوام پیاده شم
امیر: هیسس
آیسو: یعن.......
امیر: هیسس
صدای آهنگو زیاد کردمو یکم تو خیابونا گشتیم بعد چند دقیقه ماشینو کنار دریاچه نگه داشتم
امیر: پیاده شو
آیسو: چراا
امیر: پیاده شو
پیاده شد
در حال قدم زدن بودیم
امیر: دوسم داری
آیسو: آره
امیر: چی صداتو ندارم
آیسو: گفتم آره
امیر: نمیشنوم
آیسو: آره دوست دارم دوست دارم دوست دارممممم«داد»
امیر: خب منم دوست دارممممم
یکم قدم زدیم بعد رفتیم سوار ماشین شدیم
#رمان_عشق_خونین
۷.۸k
۲۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.